تحول چیست؟
تحول یعنی فرآیند ذوب شدن اندیشهها، باورها و رفتارهای سنتی و تثبیت ارزشهای نوین و استقرار نظامهای جدید، تحول یعنی منطبق کردن سازمانها با آخرین پدیدههای روز.
ضرورت تحول در چیست؟
تحول، بالندگی و بهبود سازمانها و بهبود کیفیت زندگی را به همراه دارد.
تحول چگونه حاصل میشود؟
- تحول از طریق زور، اجبار و ارعاب حاصل نمیشود.
- تحول از طریق ابلاغ آییننامه، بخشنامه و دستورالعمل اتفاق نمیافتد.
- هدف تحول، تحول انسانها میباشد.
- تحول به باور و اعتقاد مدیران و مشارکت کارکنان بستگی دارد.
- تحول تدریجی، مستمر و دائمی خواهد بود.
- تحول را از ذهن، اندیشه و سازمان خود باید شروع کرد.
- مهمترین ابزار تحول آموزش است.
- تشکیل تیمهای کاری برای تحول سازمانها ضروری است.
دگرگونی نیاز به مسئول و هدایتکننده دارد، نمیتوان تنها ادعا نمود که پیاده ساختن تحول و دگرگونی وظیفه همگان است و از راهبر و مسئول نهایی آن غافل ماند، لذا اعضای مدیران ارشد، عمدهترین نقش را در فرآیند دگرگونی دارند، و هر جا با چالشی روبرو شدیم، مدیران ارشد را بعنوان پشتیبان در کنار خود احساس کنیم.
به قول آقای لوئیس گرشتنر مدیر عامل (سابق) IBM ، اگر خواهان انقلاب هستید به حرکت و گردش و دگرگونی ادامه دهید، زیرا دگرگونی شرط بقاء است.
امروزه ده دلیل شناخته شده که مخالفت مردم با دگرگونی را بیان میکنند و باید رهبران و مدیران نسبت به آنها هشیار باشند:
- ترس از کاهش اعتبار (از دست رفتن جایگاه و آشکار گشتن اشتباههای گذشته)
- ازدست رفتن کنترل (انتقال قدرت و اختیار تصمیمگیری به کسانی دیگر)
- احساس ناآگاهی از آنچه رخ خواهد داد (مانند بالا رفتن از صخرهای که نمیدانی به کجا ختم میشود)
- شگفتزدگی، بی اختیار حالت دفاعی گرفتن، بدون هشدار با امری روبرو شدن و نداشتن فرصت آمادگی
- وجود تفاوت (ایستادگی در برابر دگرگونی به دلیل ناشناخته بودن، ناهمخوانی با عادتهای جاری)
- تردید در پیروزی (نگرانی برای آینده و توان ادامه پیروزیها پس از رخداد دگرگونی)
- تأثیرهای جانبی (نگرانی از اثرگذاری بردیگر فعالیتها و وظایف نامرتبط)
- ایجاد کار اضافی (ایستادگی در برابر فعالیتهای تازه، آموختنیهای تازه و نبود وقت کافی برای انجام آنها)
- رنجشهای گذشته (وجود خاطرات ناگوار و در نتیجه مشکلاتی که هرگز حل نشدهاند)
- تهدیدهای راستین (خشم از دردآفرینی و زیان ببار آوردن دگرگونی)
با توجه به موارد فوق و نگرانیهایی که از تحول و دگرگونی در سازمانها ایجاد میگردد هفت مهارت سنتی با دگرگونیهای وابسته به نوآوری پیوند دارند و تأکید میگردد که از این هفت مهارت جهت ایجادت حول در سازمان استفاده گردد:
- همخوانی با محیط و ایجاد ارتباط منطقی: از آنجائیکه هر تحولی در واحدهای صنعتی و خدماتی نیاز به ارتباط مستقیم با مشتری دارد و این ارتباط میتواند اطلاعات مربوط به اوضاع و احوال محیط مشتری را به مابدهد، لذا واحدهای موفق نباید از مشتریان کنارهگیری نمایند و باید با کلیه مشتریان با هر تفکری ارتباط برقرارکنند. هر واحد صنعتی یا خدماتی باید همواره از نظرات مشتریان بالقوه خود آگاه باشد، چرا که فرصتها در اثر نیاز بوجود میآیند و منبع شکلگیری بسیاری از ایدهها، حاصل تبادل اطلاعات بین بخشهای مختلف میباشد.
- اندیشه باز و برانگیختن اندیشههای ناب: اندیشهباز، روشی برای ساختن الگوهای نو از دادهها و اطلاعات پراکنده است و با نشستهای متعدد و چالش اندیشهها با واحدهای مختلف، موجب طرح پرسشها ، پیشنهادها و اندیشههای بکر و تازه میگردد و نظام مشارکتی که تجلیگاه اندیشه نو میباشد همیشه حرکتی رو به جلو است و همواره با تحول، فکر نو و نوآوری سروکار دارد، انسانهایی که با این نظام همراه میشوند، هرچه بیشتر برای تغییر و تحول فکری خود تلاش کنند توانایی تحول عمیقتر و گستردهتر در محیط جامعه و سازمان خود را خواهند داشت.
- زمینهسازی برای ایجاد دگرگونی و تحول: سومین مهارت در رسیدن به توان دگرگونیسازی، شکل دادن به اندیشهها درزمینهای ارزش آفرین و هدایتکننده میباشد به ویژه هنگامی که در پیاده نمودن اندیشهای نو و تجربه نشده هستید، لذا میگویند: اگر بتوانی رویایی را در سر بپرورانی، میتوانی آن را به عمل درآوری.
- ائتلاف آفرینی یا تقویت پشتیبان: برای پیشبرد هدفها، نخست باید یک شبکه از افراد همدل بوجود آورد، بدون یاری و ارتباطهای چنین شبکهای، نمیتوان بی درد سر به پشتیبانان مورد نیاز دست یافت.
پرورش تیمهای کاری (گروه های کاری): پس از ایجاد شبکه پشتیبانان، نوبت به فهرست نمودن کسانی میرسد که میبایست رویاها را به واقعیت تبدیل نمایند، و این مهم با ایجاد تشکیل گروههای کاری محقق خواهد شد.
- پافشاری در پیشبرد کارهای دشوار: هر اندیشه نو پیش از ببار نشستن، دچار مشکل میشود و هرچه سازمان از راه و روش جاری فعالیتهایش فاصله گیرد، امکان بروز دشواری بیشتر است لذا فرآیندی را که آغاز نمودهایم نباید به امید دیگران رهایش سازیم.
یکی از مدیران یک شرکت تولیدی ،دگرگونسازی و یا تحول را به بولدوزری تشبیه نموده که باید از شیب تند تپهای بالا رود و برای این کار به نیروهای بازوهایش و پیگیری پیوسته نیاز دارد و گرنه از تپه به پایین افتاده، خود و دستگاه را نابود میکند، لذا تنها راه تغییر اندیشه انسانها، پایمردی است و پیگیری یکی از کلیدهای موفقیت است.
- ارج نهادن به نیروی انسانی: قدردانی، دادن پاداش بر مبنای مشارکت افراد و برگزاری مراسم پیروزی، آخرین مهارت مورد نیاز مدیران دگرگونساز میباشد.
به قول آقای جک ولش مدیرعامل(سابق) شرکت جنرال الکتریک: مهمترین موفقیت، برانگیختن کارکنان و ارزیابی آنان است.
گردآوری: حسیننظری
منابع: - تحول ( EVOLVE) نویسنده: Rosabeth Kanter
- اینترنت