اداره سازمان ها و حکومت های محلی

اداره سازمان ها و حکومت های محلی

اداره سازمان ها و حکومت های محلی مقولة حکومت محلی موضوعی میان رشته‌ای است که تشکیل شده از؛ حقوق ، علوم سیاسی ، مدیریت دولتی ، اقتصاد Management of local organizations دکتر فریدون وردی نژاد

حکومت محلی حکومت محلی اساساً نهادی بسیار قدیمی است که جدیداً توجه زیادی به آن شده است .همیشه در حکومتها و دولتها بحث خودگردانی استقلال ، مشارکت ، فدرالیزم و حتی خود مختاری را در ادبیات سیاسی و مدیریتی داشته‌ایم . مهمترین حکومتی که بصورت فدرالی اداره می‌شود درآلمان است . در این نوع حکومتها دو موضوع در اختیار ایالت ها قرارداده نمی‌شود . 1- سیاست خارجی 2- دفاع ( ارتش واحد ) مقولة حکومت محلی موضوعی میان رشته‌ای است که تشکیل شده از حقوق ، علوم سیاسی ، مدیریت دولتی ، اقتصاد. در بحث حقوق : میزان اختیارات دولت محلی بحث می‌شود که به صورت قانونی تصویب می‌شود . در بحث علوم سیاسی : رابطة دولت محلی با هیأت حاکمه و دولت مرکزی تعیین می‌شود . در بحث اقتصاد : تعادل میان نیازها و منابع محدود در بحث مدیریت دولتی : چگونگی اداره مناطق و مدیریت بر منابع بحث می شود. در یک جمع‌بندی داریم : دولت محلی همان دولت مرکزی (ملی ) در گستره محدودتر است . چرا دولتهای محلی برای مردم مناطق مهم است ؟ دلیل واگذاری اختیارات به مناطق چیست ؟ همه کشورها علاقه‌مند و به دنبال توسعه هستند . واگذاری اختیارات به مردم مناطق مختلف پیش‌نیاز توسعه است . ما حکومتهای محلی را از بعد مدیریتی بررسی می‌کنیم . یعنی از بعد « برنامه‌ریزی ، سازماندهی ، هدایت و سرپرستی، بسیج منابع انسانی و امکانات و کنترل» دولت حکومت محلی حکومت فرق دولت و حکومت ؟ دولت : نهادی است که از طریق فراگردهای سیاسی شکل گرفته است و رسمیت می‌یابد و هر دولتی دارای حکومتی است . حکومت : به معنای اشخاص است که مناصب و مقامات رسمی را در اختیار دارند . حکومت تشکیل می‌شود از دو مجموعه : 1- فرمانروایان 2- فرمانبران حکومت کارگزار و نماینده دولت است و هم چنین حکومت ابزار دولت است . بعد از تشکیل حکومت دولت دارای ثبات نسبی می‌شود . حکومت « از دید مباحث ‌ما » مدیریت عمومی / مدیریت دولتی » است. ما در هر کشوری دو نوع مدیریت داریم : 1- عمومی(Public) 2- خصوصی (private) هر دولتی برای بقای خود نیازمند حکومت ( مدیریت عمومی / دولتی ) است . مدیریت و سرپرستی امور مردم = حکومت برای دولت از لحاظ سابقه تاریخی تشکیل حکومت برای دولتهای مختلف به زمان مادها برمی‌گردد . هردوت می گوید: نخستین جایی که حکومت ثبت شده است در زمان مادها بود " دیاکو" تیم کابینه تقسیم‌بندی ساختار دولت : حکومت متصل ( union state ) مانند دولتهای پادشاهی که به دلایل وراثتی یا تاریخی زیر نظر چند سلطان ویک پادشاه اصلی قرار می‌گیرند . ( مالزی چندین شاه و 1 پادشاه دارد ) حکومت متحد ( Federal state ) در اینجا چند دولت با حفظ استقلال در امور داخلی و هماهنگی خارجی و دفاعی وجود دارد . آلمان ، فدرال و امارات متحده عربی حکومت متفق ( confedration state ) چند دولت با حفظ استقلال داخلی و بین‌المللی و با عهدنامه بین‌المللی اشتراک مساعی می‌کنند . مانند: اتحادیه اروپا - ناتو و سازمان ملل . ویژگی‌های مدیریت دولتی در مقایسه با مدیریت خصوصی‌ : 1- مسئله قانون اساسی( constitution) 2- منفعت عمومی (Public Interest) 3- عدم اولویت‌ بازار(Market ) 4- حاکمیت (Sovereignty) حاکمیت نشانة قدرت و اقتدار سیاسی دولت است و به دلیل اعتماد مردم در اختیار دولت قرار داده شده است . دولت به دلیل حاکمیت خط‌مشی‌گذاری ها و چارچوبهایی از موضع حاکمیت به سازمانها ومردم دیکته می‌کند. رویکردهای مدیریت در بخش عمومی 1- رویکرد مدیریتی یا اقتصادی به دولت 2- رویکرد سیاسی به دولت 3- رویکرد حقوقی به دولت 4- نگرش یا رویکرد سیستمی نتیجه : نتیجه این است که وقتی دولتی به این جمع بندی برسد که برای اداره کشور مقداری از تمرکز یا تراکم خود را کم کند این دیدگاه همان نگرش سیستمی است. یعنی مسائل مرکزی و مهم را دولت مرکزی انجام دهد . در برخی از امور حقوق و مسئولیتهای دولت را به مناطق و مردم تفویض می نماید . تعریف و ماهیت حکومتهای محلی الف - تعریف سازمان ملل ( Un ) تقسیم‌بندی یک کشور بر اساس قانون، که کنترل امور محلی را به عهده دارد . در این تعریف دو نکته مهم وجود دارد: 1- حکومت ها قانونی هستند . 2- شامل واحدهای محلی هستند . ب – تونی بایرن Tony Byren حکومت محلی شامل مدیریت امور عمومی یک منطقه بوسیله یک هیأت اجرایی از نمایندگان مردم محل است. ج‌- جان کلارک John clark حکومت محلی جزئی از حکومت ملی یک کشور است که عمدتاً با موضوعات محلی و اداره امور یک منطقه سر و کار دارد و اولویت‌کاری آنان توسط پارلمان مشخص می‌شود . شاخصه‌های اصلی حکومتهای محلی حکومت محلی بصورت عمومی دارای سه شاخصه اصل و ضروری می‌باشد : 1- حکومت محلی موجودیتی سازمان یافته دارد . 2- وجهه و مشخصه حکومتی دارد . 3- دارای عنصر استقلال می باشند ( استقلال مالی ، اداری و بودجه‌بندی ) . تعریف جامع دولت محلی ( حکومت محلی ) حکومت محلی ، موجودیتی ساختار یافته است که دارای هویت حکومتی بوده و از استقلال اداری برخوردار است . هدف آن ارائه خدمات عمومی به مردم منطقه است. ( با حداکثر کارایی و اثر بخشی ) . عناصر تشکیل دهنده حکومتهای محلی 1- قلمرو 2- جمعیت 3- سازمان دائمی 4- هویت قانونی 5- مستقل از سایر حکومتهای محلی 6- دارای قدرت و وظایف دولتی 7- قدرت جذب در آمد دولتهای محلی در امور دفاعی و سیاست خارجی به صورت مرکزی عمل می‌کنند . نرخ عوارض و مالیات را دولتهای محلی می‌توانند تغییر دهند . استقلال اقتصادی حکومت محلی بسیار مهم است، چون ممکن است خواسته‌های مردم آن منطقه با خواسته‌های دولت مرکزی متفاوت باشد . تاریخچة حکومتهای محلی حکومت محلی در انگلیس سابقه طولانی دارد . انگلیس پایه گذار حکومتهای خود گردان محلی بوده است . پس از انگلیس فرانسه سابقه طولانی دارد . در امریکا از سال 1950 امور پلیس به واحدهای محلی داده شد . • در دو قرن اخیر توجه جدی به امور حکومتهای محلی انجام شده است . • اکثر جنگ‌های کشورها در مورد خودگردانی دولتهای محلی بوده است . • در قرن 11 در فرانسه فردی به نام نورمن از انگلیس لشگرکشی می‌کند به فرانسه ور یک حکومت محلی را در آب های نزدیک انگلیس و فرانسه سرنگون می‌کند . • در ایران، اوج توجه به حکومتهای محلی مربوط به زمان و دوره مشروطه بوده است . • نخستین چیزی که در سال 1285 هجری شمسی به طور قانونی در ایران شکل‌گرفت قانون انجمنهای ایالتی بود که در مجلس تصویب شد. • دوران مشروطه خواهی دورانی است که قانون مجلس و حکومتهای محلی شکل گرفت ولی هیچ‌گاه قانون ایالتی و ولایتی به اجرا در نیامد . • دوره ها را می توان اینگونه از بعد تاریخی دید: 1- قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی 2- هنگام ملی شدن صنعت نفت ( مرحوم مصدق ) قانون انجمن شهر در 1328 تشکیل شد و در سال 1331 به اجرا در آمد و با کودتای شاه متوقف شد . -3در سال 1349 شاه، قانون جدید انجمنهای ایالتی و ولایتی را دنبال می‌کند که به صورت نیم بند و لرزان شکل می گیرد و تا سالهای آخر دهه پنجاه 50 ادامه می یابد . -4در سال 1358 شورای انقلاب قانون شوراهای محلی را تصویب کرد ، ولی اجرا نشد . -5در سال 1361 با تلاش جهاد سازندگی طرح شوراهای اسلامی روستاها تصویب و توسط جهاد سازندگی آن زمان اجرا شد. -6در سال 1365 واگذاری امور از جهاد سازندگی به وزارت کشور صورت گرفت. -7در سال 1375 قانون شوراها تصویب و در سال 1377 به اجرا در آمد . دلیل اهمیت شوراها : امر شورا ها به مسائل مردم ، خدمات عمومی ، رسیدگی به امور مردم ، رسیدگی به امور شهرها مربوط است . فراموش نکنیم که شورا ها و شهرداری ها مهم است: فرانسه : شهردار پاریس ، رئیس جمهور چین : شهردار شانگهای ، رئیس جمهور ترکیه : حزب رفاه استانبول ، دولت و نخست‌وزیر ایران : حزب آباد گران ، رئیس جمهور رویکرد مدیریتی : اداره خدمات رسانی ، کمک به مردم ، رفع مشکلات وظایف دولتها : ساختارهای موجود در دولت ها : - ساختار سلسله مراتبی اعمال قدرت از مرکزیت تا تمامی اجزای حکومت فشار بیهوده - ساختارمتمرکز و رابطه قیمومیت دولت مرکزی در مناطق و مراکز مختلف با اعزام نماینده به محل بر کار ها نظارت می‌کند - رابطة متقابل و همبسته انتخابات محلی انجام می شود و از دل انتخابات ، حکومت محلی شهرداریها و مجالس خارج می‌شود که ساختار دولتی و ساختار محلی در کنار یکدیگر کار می‌نمایند . ( شوراهای شهر و روستا ) مجلسو شوراها از طرف مردم و فرماندار و استاندار از طرف دولت . بهترین سبکهایی را که می‌توان مناطق را در آنها سامان داد . ( سبکهای مختلف در اداره حکومتهای محلی ) 1- سبک نیمه مختاری 2- سبک تمرکز زدا 3- سبک تراکم زدا 4- سبک تمرکز گرا نسخه مناسب ایران با تشکیل شورا شیوة تراکم زدایی محدود که نوعی تمرکز دولتی بود ( شهردار و فرماندار از طرف دولت بودند ولی به آنها اختیارات داده شد ) از سال 77 ( با انتخابات شوراها) به تراکم زدایی پیشرفته تر وارد شد . این نسخه ( پیشرفته ) با واقعیت و بافت جمعیتی و سیاسی ایران هم خوانی بیشتری دارد و موضوع اختیارات گسترده در کشور نهادینه نشده است و در سنین جوانی است. مسائل قومی و قبیله‌ای هم هنوز در بخشهایی از کشور حرف اول و آخر را می‌زند و نیز موقعیت جغرافیایی و بافت کشور و شرایط فرهنگی حاکم بر آن شرایط اختیارات کامل و تمرکز زدایی را ایجاب نمی‌نماید . کارکردهای مدیریتی در دولتهای محلی : 1- برنامه‌ریزی 2- سازماندهی 3- مدیریت منابع 4- رهبری 5- هدایت 6- کنترل و نظارت اگر دولتهای محلی را بعنوان یک سیستم زنده( Dynamic system ) فرض ‌کنیم،آنگاه باید گفت که حکومت از عناصر مختلفی تشکیل شده است و از محیط تأثیر می‌گیرد . هر حکومت محلی دو محیط دارد 1- محیط محلی 2- محیط مرکزی یک مدیر در محیط جغرافیایی مشخص وظایفی را به عهده دارد که آن وظایف را انجام می‌دهد و در محدوده یا محیط پیرامون او دو محیط وجود دارد. 1- محیط محلی 2- محیط ملی رابطه مدیریت با محیط اول رابطه کارآیی است. یعنی مردم و نمایندگان آنها ( شوراها ) بر مدیریت نظارت می‌کنند و از او انتظار کار دارند . رابطه مدیریت با محیط دوم رابطه پاسخگویی است یعنی نسبت به مسایل منطقه و امور آنجا پاسخگو باشد . مدیر برای آنکه بتواند تعادلی میان خواسته‌های نامحدود مردم و امکانات محدود دولتی برقرار کند ناچار است که برنامه‌ریزی داشته باشد . اهداف برنامه‌ریزی در دولتهای محلی سازمان بدون برنامه ریزی ،توانایی تاباندن یک نورو خط هدایت به آینده را نخواهد داشت در چنین حالتی سازمان یا دولت محلی فقط در گذشته و حال زندگی می‌کند و آینده‌ای نخواهد داشت . ما باید باور کنیم ، « امروز همان فردایی است که دیروز نگرانش بودیم » برنامه‌ریزی شهری و روستایی : برنامه ریزی شهری و روستایی، علم اداره و کنترل سیستمهای شهری و روستایی است که هدف آن تخصیص بهینه منابع سازمان ( منابع مالی و انسانی ) است . برنامه ریزی شهری و روستایی به دو چیز نیاز دارد . 1- مطالعات بنیادی 2- مطالعات کاربردی مطالعات بنیادی مبتنی بر تئوری و نظریه پردازی است و جهت گیری علمی محض دارد و معمولاً در راهبردها ، خط‌مشی‌ها و گروه‌ گشاییهای کلی سیر می‌کند . مطالعات کاربردی مبتنی بر مشاهدات میدانی و تجربی است و تهیة برنامه‌ریزی جا مع شهری بدون مطالعات کاربردی و میدانی ممکن نیست . باید در منطقه ای که نیاز به برنامه جامع شهری دارد، مطالعات کاربردی زیر انجام شود : 1- جمعیت چه میزان است؟ 2- درآمدها چگونه است ؟ 3- روند جمعیت افزایشی است یا خیر ؟ 4- این منطقه منابع دارد یا خیر ؟ 5- وضعیت صنایع چگونه است ؟ 6- کشاورزی در چه وضعی است ؟ 7- تجارت در چه حدی انجام می‌شود ؟ پاسخگویی به این سؤالات و مطالعه پیرامون آنها زمینه ساز برنامه جامع شهری است که همراه با مطالعات بنیادی، برنامه جامع شهری را آماده می‌سازد . مطالعات کاربردی و پاسخهای آن ما را به مطالعه آمایش سرزمینی در محل می‌رساند . مطالعه آمایش سرزمینی : یعنی مطالعه نحوة کاربری زمین در هر منطقه انواع کاربری : - مسکونی - تجاری - صنعتی - عمومی - کشاورزی فراموش نکنیم که : آمایش سرزمین، نخستین گام در برنامه‌ریزی حکومت محلی است که مشخص می‌کند به چه کاری باید مجوز بدهیم و به چه کاری مجوز داده نشود . چه کسانی در برنامه‌ریزی و روستایی صاحب نقش هستند ؟ 1-شهرداری عامل اصلی است . ( بخشداری و دهداری ) 2- حکومت ( منظور حکومت مرکزی است ) که حدود و ثعور و استانداردها را تعیین و نظارت می‌کند . 3- مردم، که نظارت بر برنامه را از طریق شوراهای محلی انجام می‌دهند ( شوراهای محلی نقش مجلس را دارند ) . از تعامل این مجموعه ها در هر منطقه برنامه جامع بدست می آید. اصول بودجه ریزی در حکومتهای محلی بودجه ریزی ( موضوع برنامه عملیاتی ) است. بودجه : تنظیم ، تصویب ، اجراء و کنترل برنامه عملیاتی است. برنامه‌ای که زمان دارد ، سالیانه است و امور آن مشخص و برنامه‌هایش معین است . بودجه نیاز به تنظیم دارد ( بحث اجراء ) نیاز به تصویب دارد (بحث کنترل ) روند بودجه ریزی : تهیه و تنظیم ، تصویب، اجرا، کنترل و نظارت کار شهرداری : مواردی که در شهرداری باید برای آن فکر شود عبارتند از : امور اداری ، خدمات ، ساختمان ، آسفالت ، بهداشت ، پارک ، آب و فاضلاب ، خدمات درمانی واجتماعی خدمات تعاونی و امور خیریه، برای هر یک از اینها باید محل درآمد پیش بینی شود و گرنه کار شهرداری با مشکل مواجه خواهد شد . سازماندهی در حکومتهای محلی بعد از روشن شدن برنامه‌ها و استراتژیها، نوبت به سازماندهی میرسد . سازماندهی یعنی فرایند طراحی ساختار مناسب برای سازمان سازماندهی : بکارگیری منابع سازمانی برای رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان ( تعیین ساختار ) سازماندهی برنامه‌ها استراتژیها اهداف مردم شورا را انتخاب می‌کنند برای قانونگذاری مردم رأی می‌دهند وشهردار انتخاب می‌کنند برای انجام کارهای اجرایی . در حالت دوم شورا انتخاب می‌شود توسط مردم و شورا شهردار یا مدیر شهر را انتخاب می‌کنند . مدیر شهر زیر نظر شورا کار می‌کند . در ساختار کمیسیونی، وحدت هر دو در شورا است، یعنی امور به صورت کمیسیونی در شورا اداره می‌شود . شهردار معین وجود ندارد . قانونگذار چگونه مجری را کنترل و نظارت می‌کند ؟ ( در ساختارهای پراکنده ) ( حکومت مرکزی می‌خواهد شورا و شهردار یک منطقه را کنترل نماید ) 1- تعیین استراتژی و برنامه‌ها چارچوب ها و خط مشی (که دیگران تعیین می‌کنند ) . استراتژی ( از درون سازمان ساخته می شود ) . 2- تخصیص منابع اگر با حکومت مرکزی همراه باشی تخصیص بالا می‌رود . اگر غیر همراه باشی تخصیص پایین می‌رود . 3- نظارت بر بودجه 4- انتصابات و دخالت در اجراء ( از طریق بازرسی ) . تشکیلات ما در ایران : شورا – مدیر شهر است . ساختار کشور ما از نظر سازماندهی : نیمه متمرکزو غیر متراکم است و در درون شوراهای محلی هم ساختار ساختار شورا- مدیر شهر است نظارت بر شورا از طریق وزارت کشور است . شورا – شهردار روسای نهادها و ادارات و واحدها را شهردار منصوب می‌کند . معمولاً شورا در این انتصابات دخالتی ندارد و شهردار به نمایندگی ازطرف مردم به انجام امور می‌پردازد . مصوبات شورا با امضاء و ابلاغ شهردار اجرا و قانونی می‌شود . ساختار شورا- شهردار معمولا به دو دسته تقسیم می‌شود . 1- شورا شهردار قوی 2- شورا شهردار ضعیف در مورد اول، شهردار از اختیار گسترده و بسیار بالایی برخوردار است و شورا کمتر دخالت می‌کند . واحدهای اداری زیر نظر شهردار است . در حالت دوم ، شورا با ایجاد کمیته‌های ویژه به طور غیر مستقیم بر واحدهای اداری اثر می‌گذارد ولی شهردار ضعیف عمل می‌کند . مزیت ساختار شورا – شهردار دخالت قوا در امور یکدیگر به حداقل می‌رسد . اشکال : احتمال ناهماهنگی میان شهردار و شورا وجود دارد . ساختار کمیسیونی : در اینجا فقط مردم شورا را انتخاب می‌کنند که وظیفه قانونگذاری را انجام دهد و شورا تعیین خط‌مشی می کند .شوراها از میان خودشان یکنفر را بنام" کمیسیونر ارشد" انتخاب می کنند . کمیسیونر ارشد بصورت گردشی در بین افراد چرخشی خواهد بودو هر کدام به صورت نمادین و سمبلیک خواهند بود که مسؤول واحدها هستند و امر نظارت شورا و شهردار عملاً ‌از بین می‌رود و بی‌معناست . ساختار شورا – مدیر شهر مدیر شهر همان شوراست که از سوی شورا انتخاب می‌کند . مدیر : مسؤول اجرای مصوبات شورا است . اگر شورا از کار آنها راضی نباشد، آنان را عزل می‌کند . در قوانین موجود در ایران با توجه به قانون شوراهای اسلامی ساختار ما ساختار شورا – مدیر شهر است . این حالت مانند حالت شرکتهاست که مدیر عامل به هیأت مدیره پاسخگوست . در قوانین ایران معمولاً مدیر شهر را هر 4 سال یکبار انتخاب می‌کنند . و اگر شهر بالای 200000 نفر باشد با پیشنهاد شورای شهر یا محل، حکم شهر دار توسط وزیر کشور امضاء می‌شود . در شهرهای زیر 200000 نفر با پیشنهاد شورا حکم را استاندار منطقه امضاء می‌کند . نقشهای شوراها : - تدارک خدمات برای مردم است . - نقش حاکمیتی از طرف دولت - نقش نمایندگی از طرف مردم محل تعریف شورا در ایران شورا در ایران، تجمع افرادی است که برای بحث و بررسی و تبادل نظر و مصلحت مردم منطقه تشکیل می‌شود وپایه‌های دینی و اسلامی نیز در آن دخیل است . شوراها نمایندگی 100% و قطعی حاکمیت وحکومت را ندارند و بعنوان حکومت محل منظور نمی‌شوند. یعنی تمامی اختیارات سیاسی ، قانونی و مدیریتی در دست شورا ها نیست . در برخی از کشور ها ، شورا ها نمایندگی حکومت را دارند ، از جمله در : • برخی ایالت‌های آمریکا • هند ، در برخی از روستاهای آن • برخی از کشورهای اروپای شرقی ساختار غیر متراکم در این ساختاربرخی از مسؤولیت‌ها به نمایندگان محل واگذار شده و دولت در برخی مناطق نمایندگان رسمی دارد ( استانداران و ... ) ساختار داخلی شوراها درایران در ایران معمولاً شوراها : دارای سه کمیسیون مجزا هستند 1- کمیسیون توسعه و عمران شهری 2- کمیسیون فرهنگ و اجتماعی 3- کمیسیون اقتصادی و برنامه‌ریزی معمولاً اگر شوراها در ایران 15 نفر باشند، در هر کدام از این کمیسیونها 5 نفر فعالیت می‌کنند . کمیسیون 1 نظارت بر وظایف مهندسی عمران ، حمل و نقل ، ترافیک ، شهرسازی و مسائل مترو در کمیسیون توسعه و عمران شهری انجام می‌گیرد . کمیسیون 2- معمولاً مسائل خدمات شهری ، زیست محیطی ، مسائل اجتماعی و امور فرهنی و فرهنگسراها ، مسائل تفریحی ، ورزش و امور جوانان را کمیسیون فرهنگ و اجتماعی دنبال می‌کنند . کمیسیون 3- معمولاً‌مسائل طرح و برنامه ( ساختار ، طراحی ، برنامه ) ، مسائل اقتصادی ، امور مالی ، محاسبات ، بودجه ، درآمد ، امور حقوقی آموزشها ، تشکیلاتی و قراردادها انجام می‌دهد . « در جایی که شوراها کم است این کمیسیونها با هم ادغام می‌شوند » . بر اساس ماده 30 آیین نامه داخلی ،کمیسیون ویژه پیش‌بینی شده است. برای بررسی مسائل مهم و حساس که معمولاً به پیشنهاد اعضا ( دست کم 5 نفر ) انجام می‌گیرد و شورا تصویب می‌کند . در شورا های ایران،اتخاذ تصمیم ها باید با اکثریت مطلق آرا قانونی شود (بر اساس ماده 15 قانون شورا ها85 – 80% آرای حاضران). اگر با اجماع باشد باید از 80 یا 85% بالاترباشد . اندازه شوراها عواملی دراندازه شورا اهمیت دارند : 1- توزیع جغرافیایی 2- تاریخ و سنت‌ها و اقوام در هند اندازه شوراها میان 7 تا 140 نفر است . در اروپا معمولاً‌ متوسط شوراها خصوصاً اروپای شرقی 100 نفر است . در کشور نیوزلند حدود 25 نفر است . در انگلیس میان 15 تا 150 نفر است . در امریکا معمولاً بالای15نفر است . بزرگترین شورای شهر جهان شورای شهر مسکو است با 1400 نفر . در ایران روستایی که تا 1500 نفر جمعیت دارد 3نفر عضو . اگر روستا به بخش تبدیل شد تعداد اعضای شورا 5 نفر خواهد بود . اگر شهرک بود و جمعیت شهرکها از 200 خانوار بیشتر شد تا سقف 1000 خانوار 3 نفر عضو شورا خواهد داشت.اگر در شهرک‌ها از 1000 خانوار بیشتر شد اعضا 5 نفر خواهد بود . اگر شهر تا 50000 نفر جمعیت داشت 5 نماینده خواهند داشت یعنی هر 10000 نفر 1 نماینده . اگر تا 200000 نفر بود 7 نفر عضو و اگر حدود 100000 نفر بود تعداد اعضا 9 نفر و اگر بالای 100000 نفر بود تعداد اعضا 11 نفر درتهران تعداد اعضای شورا 15 نفر است . پایه‌های اصلی برای انتخاب اندازه شورا . 1- نمایندگی ( مثلاً اقلیت‌های مذهبی / کردها / لرها و ... باید نماینده داشته باشند ) . 2- کیفیت عضویت 3- برنامه‌ریزی و مدیریت 4- عامل مسؤولیت مسئله مشارکت مردم در انتخاب که احساس داشتن نماینده بنمایند. به طور اصولی اگر تعداد کمتر باشد تصمیم‌گیری کیفی‌تر و سریعتر خواهد بود.اما مشکلی که ایجاد می‌شود این است که ممکن است تخصص و عقل لازم در این زمینه نداشته باشیم و به مشاورمراجعه می‌کنند . اگر تعداد بیش از حد باشد با تقسیم‌کارها به هر نفر کار کمتری می‌رسد . فراد کیفی جذب شورا نمی‌شوند بنابراین باید اندازه بهینه باشد ، م کارها ساده نباشد هم تصمیم‌گیری کیفی باشد و هم افراد مناسب جذب شورا شوند . اگر تعداد کم باشد برنامه‌ریزی بهترخواهد بود ( چرا برنامه‌ریزی مهم است ؟ ) چون کارهای فنی تخصصی وقتی قرار است انجام شود در نتیجه باید برنامه‌ریزی شود . در یک مجموعه اگر تعداد زیاد باشد تعداد پیش‌بینی‌ها و فرضها زیاد می‌شود . برای برنامه‌ریزی یک جمع متعهد و موفق لازم است . اگر اندازه مناسب و کوچک باشد احساس مسؤولیت پذیری بالاتر است . و اگر این طور نباشد اعضا بیشتر به سمت مسائل سیاسی و کلی گویی گرایش پیدا می‌کنند . دوره شورا در کشورهایی که به صورت دوره‌ای شوراها تشکیل می‌شود معمولا دوره شوراها از 1 تا 12 سال است. درامریکا در شورای کوچه نشینان یک ساله است . انگلیس 3 ساله است . هند 4 تا 5 سال فرانسه 6 ساله است . آلمان 4 ساله است . ایران 4 ساله است . در مسئله دوره شورا ها چندنکته ضروری است . دوره باید آنقدر طولانی باشد که افراد دارای اطلاعات لازم با تجربه لازم و توانایی لازم در کار شوند و زمینه طرح‌ها و مصوبات و اقدامات فراهم شود . و بایدآنقدر کوتاه باشد که تبدیل به حرفه و دکان معامله نشود . یکسال برای یادگیری کم و کوتاه و 12 سال یا 6 سال زمینه ساز انحراف بیشتر است . پس به نظر می‌رسد با توجه به شرایط کلی ایران و واقعیت‌های موجود دوره 4 ساله دوره نسبتاً مناسب و بهینه باشد . قدرت و اختیارات شورا اختیارات و قدرت شوراها را می‌توان به 5 بخش تقسیم نمود . 1- قدرت قانون‌نگذاری 2- قدرت اداری 3- قدرت مالی 4- قدرت تحقیق و بازرسی شوراها 5- قدرت قضایی ( نیمه قضایی ) در قدرت قانونگذاری مسائل مهمی مطرح است یعنی قوانین و مقررات و احکام محلی و رویه هادر آن وضع می‌شود و بعد شهرداریها موظف به تبعیت از این قوانین هستند. مثل نقش مجالس شورای اسلامی در سطح کشور . این مسائل باید در قالب قوانین ملی باشد . این قانونگداری در چارچوب خانه سازی ، مناطق صنعتی ، بزرگراه‌ها ، فضای سبز ، وضعیت زمینه‌ای کشاورزی ، بهداشت ترافیک و هم چنین سازمانهایی که باید خدمات به مردم برساند می‌باشد . قدرت اداری در اصل مدیریت کردن است و عبارت است از این که شورا بر بخشهای مختلف شهرداری نظارت می‌کند و هم‌چنین انتصاب شهردار یا مدیر شهر به عهده شوراست به عنوان قدرت اداری آن . تصویب توزیع در یک منطقه ، تغییرات ساختار شهرداری ( معاونت عمرانی و .... ) ، ایجاد مراکز تفریحی ورزش فرهنگی قدرت مالی این قدرت از طریق تصویب بودجه و نحوة درآمدها اعمال می ‌شود و نظارت بر انجام بودجه و تراز کردن آن برعهده قدرت مالی است . شوراها از طریق این قدرت خود از میزان مسؤولیت و پاسخگویی شهرداری بازرسی به عمل می‌آورند . بازرسی مداوم از بخشهای شهرداری برای حصول اطمینان از اینکه شهرداری براساس مصوبات حرکت می‌کند این قدرت بر این است که میزان انحراف شهرداری را از شاخصها تعیین کند و پیشگیری کند از هر نوع رشوه دادن ورشوه گرفتن. قدرت قضایی / نیمه قضایی : گاهی تشکیل هیأت منصفه به عهده شوراهاست در بعضی کشورها که به صورت غیر متمرکز اداره می‌شود و هر استان یاشهر اختیارات کامل دارد تشکیل هیأت منصفه شوراها انجام می‌شود . برخی از دادگاه‌های استیاف ( دادگاه تجدیدنظر ) که نمایندگان مردم هستند تشکیل آنها برعهده شوراهاست . در ایران که شوراها به طور غیر متراکم است فقط حق نظارت بردعاوی شهرداری با طرفهای دیگررا دارد . البته در روستاهای ایران وضع بهتر است چون شورای ده قدرت قضایی بیشتری دارد . ( عملاً دادگاهی وجود ندارد ) . وظایف و اختیارات شهرداری ، بخشداری ، دهداری شهرداری را که مردم انتخاب می کنند. شهرداری که شورا انتخاب می‌کند . وظایف کلی و عمومی شهرداری : برنامه‌ریزی شهری حفظ محیط زیست حمل و نقل سردخانه‌ها آتش‌نشانی و بلایا ا نبارها تأمین فضای سبز تسهیل سرمایه‌گذاری تأمین پاکیزگی زیبا‌سازی فضای عمومی ساختن و اداره فرهنگسراها اداره امور گورستان شورا و شهرداری اداره بازارهای عمومی میادین میوه و تره بار خدمات فرهنگی و سرگرمیها نظارت بر اجراء جلب و جذب گردشگر ارائه خدمات انتظامی رانندگی و ترافیک ساختار شهرداری 1- ساختار وظیفه‌ای : یعنی مأموریت آنها را ساختارشان را تعیین می‌کند . 2- ساختار بخشی : منظور منطقه‌ای بودن و تقسیم‌بندی جغرافیایی 3- ساختار ماتریسی : این ساختار طول و عرضی خواهد بود و بیشتر کارهای پروژه‌ای و قرار دادی و تیمی است . یعنی گروه‌هایی بر اساس قرار داد تشکیل می‌شود و کار را انجام می‌دهند . بوروکراسی آن خیلی کم و محدود است . 4-ساختار شبکه‌ای : استقلال عمل در بخشهای مختلف شهرداری است . در کشورهایی که حالت پیشرفته دارند نوعی ساختار وجوددارد به نام : 5- ساختار مجازی : که انجام کارها از طریق شبکه اینترنتی و غیر حضوری است . در ایران ساختارها بیشتر وظیفه‌ای و بخشی است . ساختار مجازی و شبکه‌ای هم در طول و هم در عرض ساختار شهرداری عدم تمرکز وجود دارد . هم رابطة تیمی دارند و هم رابطه سازمانی ساختار شهرداریها در ایران به میزان جمعیت هر منطقه و شهر بستگی دارد . اگر جمعیت یک شهر زیر 000/100 نفر باشد شهرداری آن منطقه با یک معاون اداره می‌شود . اگر جمعیت یک شهر بین 100 تا 200 هزار نفر جمعیت داشته باشد شهرداری با دو معاون اداره می‌گردد . اگر جمعیت یک شهر بالای 200 هزار نفر باشد شهرداری با سه معاون اداره خواهد شد . تعیین استاندارها برای ساخت و ساز و نظارت برعهده معاونت عمرانی و شهرسازی است . کارفرمای قراردادها قسمت معاون شهری است . کار ستاد : طراحی برنامه‌ریزی نظارت پشتیبانی سازمان عملیاتی کار صف است که به اجرا می‌پردازد اگر سازمان نباشد کار اجرا به بخش خصوصی داده می‌شود. یکی از مهمترین مباحث در شهرداری تامین نیروی انسانی است که یکی از وظایف مدیر است . در زمانهای دور انسان بعنوان ابزار در نظر گرفته می‌شد . منابع انسانی ( منبع تأمین کار ) در گذشته مطرح بود که : 1- انسان = ابزار تولید / از کار گریزان / باید بشدت بر آن نظارت انجام گردد . 2- نهضت روابط انسانی :حمایت از کارکنان و نیروی انسانی و مسئله انسان مسؤول مطرح شد و مسئله انگیزش عنوان شد . 3- امروز انسان را یک انسان پیچیده می‌گویند که قابل پیش‌بینی نیست و به راحتی نمی‌توان در مورد او قضاوت کرد . منابع انسانی و حکومت محلی در سازمان ،اگر از نیروی موجود استفاده کنند، می‌گویند از بازار کار داخلی استفاده شده است . در سازمان اگر از نیروی بیرون سازمان استفاده شود، می‌گویند از بازار کار خارجی استفاده کرده است . خرید نیرو : پیدا کردن نیرو با تخصص لازم از خارج سازمان در دولت‌های محلی تامین نیروی کار از چند طریق است : 1- از طریق مرکزیت کشور با ضوابط ملی( متخصص‌تر و با سوادتر هستند) . 2- از طریق ضوابط با اولویت‌ نیروهای بومی ( دارای توان متوسط) 3- حالت ترکیبی از نیروهای ملی و محلی ( منطقی ترین شیوه استفاده از نیروهاست). در ایران در شهرداریها معمولاً از شیوة ترکیبی استفاده می‌شود به دلیل غیر متراکم بودن ترکیب نیروهای شهرداری در ایران : 1- مستخدمین ثابت : تصدی یکی از پست‌های شهرداری را بعهده دارند . ( رسمی / غیر رسمی ) 2- مستخدمین رسمی : تابع قانون استخدام کشوری هستند . 3- مستخدمین موقت : به صورت قرار دادی برای مدتی معین ( زیر 89 روز ) 4- کارگران شهرداری : مشمول قانون کار هستند . کلیه کارکنان مطبوعات و رسانه‌های بخش خصوصی . کسانی که در سطوح کارمندی هستند تابع قانون استخدام کشوری هستند . کسانی که در سطوح کارگری هستند تابع قانون کار هستند . در بخش خصوصی کارگران وضعیت بهتری دارند از لحاظ قانون یعنی قانون کار حمایت از کارگر را در پی دارد . 5- استفاده از نیروهای مأمور به خدمت معمولاً دولتهای محلی برای تأمین تخصص ها و کار شناسان به دولتهای مرکزی نیازمندند. آموزشها : یکی از مهمترین مسائل حکومتهای محلی مسئله آموزش است . انواع آموزش در مقوله نیروی انسانی : 1- کارآموزی 2- آموزش 3- بهبود یا توسعه نیروی انسانی 1- آموزش فنون : تعلیم مهارتها ، رویه‌های شغلی و تخصص‌های حرفه‌ای که حین خدمت به فرد یاد داده می‌شود ( بالا بردن مهارت از شیوه استاد – شاگردی ) . 2- آموزش رشته‌ خاص : مهارتهای یک رشته را به صورت کلی آموزش می‌دهند و معمولاً با سیستم مدرسه ای و دانشگاهی دنبال می شود . که دو نوع می‌باشد : الف- مدرک داخلی فقط در داخل همان سازمان کاربرد دارد و به صورت معادل می‌باشد . ب- مدرک کلی 3- بهبود یا توسعه نیروی انسانی که بیشتر بر یادگیرنده تکیه دارد و آموزش سبکهای مختلف کاری است و توجه به آینده است . نقش آموزش اگر فرد دارای شرایط احراز پست نیست باآ موزش او را آماده پذیرش پست می‌کنند . اگر کار پروژه‌ای باشد ترجیح می‌دهیم از نیروهای قرار دادی استفاده کنیم . اگر کارها مدت دار باشد طوری که باید روی افراد حساب کرد ترجیح می‌دهیم از نیروهای قراردادی استفاده ن‌کنیم . اگر کارها مدت دار باشد طوری که باید روی افراد حساب کرد ترجیح می‌دهیم از نیروی ثابت و رسمی استفاده کنیم . اگر بخواهیم برای کارهای مدت دار و افراد رسمی آموزش بگذاریم کدام مورد بهتر است ؟ اول باید ببینیم افراد زمینه پذیرش مهارتها و تخصص‌ها را دارند یا خیر . برای تخصص‌های عمومی معمولاً از آموزشهای کارآموزی که مقرون به صرفه ‌تر است استفاده می‌کنیم . در مراحل بعدی و تخصص‌ بیشتر از آموزش و درآینده از بهبود استفاده می‌کنیم . رهبری و هدایت نیروی انسانی در حکومتهای محلی یکی از وظایف مدیر در سازمان رهبری و هدایت نیروی انسانی است . نیروی انسانی جزء سرمایه ‌های سازمان محسوب می‌شود . هدایت و رهبری در حکومتهای محلی شامل چند موضوع است . - انگیزش به زیر دستان - جهت‌دهی به آنها ، انتخاب گامهای ارتباطی مناسب - حل تضادها در سازمان هر چند از مرکزیت به سمت مناطق برویم رهبری پررنگ‌تر از مدیریت است . چون روابط قوی‌تر است در هدایت باید چشم انداز سازمان برای کارکنان به خوبی و روشنی بیان شود . مدیر برای آنکه قادر باشد کار رهبری را انجام دهد دو مورد را نیاز دارد . 1- توانایی 2- مهارت هدایت بدون نفوذ در قلب‌ها و بدون رابطه منطقی بین مدیر و زیردست و مرید و مراد مقدور نیست . بر این اساس مدیر به دو مورد یاد شده نیاز ضروری دارد . برای یک مدیر محلی مهارت هایی لازم است: 1- مهارتهای عام 2- مهارتهای خاص مهارت عام شامل: مهارت فنی : توانایی بکارگیری دانش متون و تجهیزات است . مهارت انسانی : مهارت کارکردن با دیگران و درک نیازهای افراد . مهارت ادراکی و مفهومی برای تصمیم گیری مهارت خاص شامل: مهارت سیاسی : بیشتر به خارج از سازمان برمی‌گردد و در یک کلام عبارت است از توانایی لابی کردن با محیط پیرامون برای استفاده مناسب از تشکلات ، استفاده از فرصتها ، استفاده از بسیج امکانات « فن مذاکره با جهت‌های مختلف را بداند » که حاصل کار بسیج امکانات و بهره‌برداری مناسب خواهد بود . مهارت کارآفرینی : کار آفرینی شکار فرصتها بدون توجه به امکانات . مدیرانی که در مناطق و محلات قادرند با استفاده از قدرت سیاسی محل ( امام جمعه یا استاندارد ، اتحادیه‌های کارگری و.... ) اهرمی برای حل و فصل مسائل خود ایجاد کنند ، دارای مهارت سیاسی بوده و قادراند که شرایط محل خود را به نفع تشکیلات برهم بزنند . فرهنگ سازمانی در مناطق و محلات اهمیت فرهنگ به این دلیل است که در حکومتهای محلی مقوله فرهنگ از مرکز جدی‌تر و قوی‌تر است . تعریف فرهنگ : فرهنگ الگوی ارزشها ، آداب ، رسوم ، عقاید و اولویتهای یک جامعه است ، آن چه که رفتار جمعی جامعه می‌باشد فرهنگ است . فرهنگ معمولاً سه رده و سه بخش دارد . 1- بخش پنهان ریشه 2- بخش پایه ساقه 3- بخش نمادها شاخ‌ و برگ ریشه‌ها شامل : باورها ، ایدئولوژیها ( اعتقادات قلبی ) مکنونات جامعه پایه شامل : نگرشها ، اصول و رفتارهای کلی جامعه شاخ و برگ : نمادهای فرهنگی و سمبل‌های اجتما عی است. وقتی وارد یک سازمان و یا یک جامعه بشویم اول شاخ و برگ را می‌بینیم بعد ساقه و بعد ریشه را . فرهنگ در سازمان فرهنگ در سازمان عبارت است از هنجارهای مشترک ، جامعه پذیری ( انجام کار با یکدیگر ) سمبلها و نمادها و زبان مشترک در آن سازمان و این فرهنگ در موضوع و کار اثر جدی و پایه‌ای دارد . در فرهنگ هم دو مقوله اثر گذار هستند: 1- محیط 2- استراتژی اگر تغییرات محیطی زیاد باشد به آن محیط متغیر می‌گویند . اگر تغییرات آن محدود باشد به آن محیط پایدار می‌گویند و استراتژی می‌تواند استراتژی تمرکز به مسائل بیرونی یا مسائل درونی باشد . تعریف استراتژی : چگونگی حرکت به سمت هدف و نحوة رسیدن به هدف تعریف خط‌مشی : قید و بندها و بایدها و نبایدهای محیط [ دولت ، گروه‌ها ، اعضا ، اتحادیه‌ها ] فرهنگ کار آفرینی : هنگامی که تمرکز استراتژیک سازمان بر محیط بیرونی است و برای دستیابی به نیازها و خواسته‌های مردم در محیط پویا و متغیر عمل می‌کند فرهنگ حاکم فرهنگ کارآفرینی است. بدین معنا که مدیر منطقه‌ای به دنبال فرصتها در محیط می‌گردد و در آن حالت ابتکار و خلاقیت هم بسیار جدی است . فرهنگ مأموریتی : سازمانهای محلی که خدمت به مردم و مشتریهای خاص در محیط بیرونی را مورد توجه قرار می‌دهند و نیازی به تغییرات سریع احساس نمی‌کنند و محیط هم با ثبات است فرهنگ حاکم بر سازمان آنان فرهنگ مأموریتی نام دارد . فرهنگ قبیله‌ای: این فرهنگ عموماً بر مشارکت اعضای سازمان و انتظارات محیطی که دائماً در حال تغییرات تمرکز دارد و چون استراتژی آن درونی است و اصطلاحاً مرکز استراتژیک بر داخل سازمان است در فرهنگی شکل می‌گیرد به نام فرهنگ قبیله‌آی که در این فرهنگ بیشتر بر نیازهای کارکنان توجه می‌شود تا نیازهای مردم در محیط و در اصل خود سازمان هدف می‌شود و افراد سازمانی مورد عنایت قرار می‌گیرند فرهنگ بوروکراتیک در این نوع از سازمان تمرکز استراتژیک بر درون سازمان بوده و محیط هم ثابت و سازگانر است. وقتی محیط ثابت و سازگار باشد و تمرکز استراتژیک هم درونی باشد فرهنگ مشارکت قانونی افراد در درون سازمان بالا می‌رود و کمتر به محیط پیرامون توجه می‌کنند . کدام فرهنگ برای یک سازمان محلی مناسب‌تر است ؟ کار آفرینی چون دولت را مردم انتخاب می‌کنند . با توجه به محیط‌های پویا و خواسته‌های مردم و انتظارات آنان فرهنگ کار آفرینانه نسبت به سایر فرهنگ ها با کار محلی تناسب بیشتری دارد. زیرا هم تمرکز استراتژیک بر بیرون است هم محیط و نیازهای مردم به طور مرتب در حال تغییر است و فرهنگ مناسب برای حکومتهای محلی فرهنگ قبیله‌ای است. زیرا از ظرفیت فکری و توان فیزیکی نیروهای موجود محلی در حکومت محلی استفاده خواهد شد و معمولاً فرهنگ مأموریت و فرهنگ بوروکراتیک کارایی خود را در روزگار امروز از دست داده‌اند . سبک‌های تصمیم‌گیری مدیران محلی 1- سبک حرفه‌گرایی 2- سبک مدیریت گرایی 3- سبک سیاستگرایی مردمی آنهایی که سبک تصمیم‌گیری آنها سیاست‌گرایی مردمی است بر اساس منافع مردم و توجه به مردم تصمیم‌گیری می‌کنند و معمولاً با مدیریت مرکزی کشور دچار چالش هستند( بین مدیریت و سیاست رابطه متقابل وجود دارد ) کسانی که سبک 1 و 2 را دنبال می‌کنند تصمیم‌گیری را مربوط به درون سازمان و ساختار می‌دانند و نیازی به سیاسی بودن نمی‌بیند . کسانی که سبک 3 را دنبال می‌کنند می‌گویند باید میان درون سازمان و ارتباط مردمی حرکت کرد . سبک مدیریتی در هر سه این شیوه‌ها همان رهبری کردن است . تعریف سبک مدیریتی : سبک مدیریت عبارت است از الگوهای پایدار رفتاری که رهبران برای رسیدن به هدف از آن استفاده می‌کنند . آیا سبک تصمیم‌گیری مدیران به خود مدیر برمی‌گردد یا به عوامل دیگری نیز وابسته است ؟ پاسخ آن است که محیط و پیرامون بر سبک مدیر مؤثرند . انتخاب سبک مناسب برای تصمیم‌گیری مدیران و رهبران به محیط و هم چنین میزان آمادگی پیروان و کارکنان بستگی دارد . در انتخاب این سه سبک باید به محیط و شرایط و واقعیتها و توان و انگیزه توجه کرد و معمولاً ترکیبی از این سه سبک انتخاب می‌شود و یک سبک به عنوان محور در نظر گرفته می‌شود . اگر ترکیب شورا – شهردار حاکم باشد باید سبک 3 را برگزید زیرا مردم شهردارو شورا را انتخاب می‌کنند. اگر ترکیب شورا – مدیر شهر حاکم بود معمولاً سبک 1 و 2 انتخاب می‌شود . انتظارات مردم از رهبران محلی : 1- مشارکت و حضور داشتن در صحنه 2- رفاه اقتصادی 3- متحول ساختن جامعه 4- عدالت بهتر است مدیران محلی به خواسته‌ها و علائق و اولویتهای مردم توجه کنند .اگر بخواهیم پرونده یک مدیر را بررسی کنیم و به او نمره دهیم نخست باید ببینیم . او چقدر شهروند سازی کرده است . حقوق شهروندی دارای سه شاخه اساسی است : 1- حقوق مدنی 2- حقوق سیاسی 3- حقوق اجتماعی حقوق مدنی مانند آزادیهای فردی آزادی بیان حق مالکیت حق بهره‌مندی از عدالت حقوق سیاسی مانند حق رأی دادن حق شرکت در تعیین سرنوشت حق فعالیتهای سیاسی و حزبی و ... حقوق اجتماعی مانند حق بهره‌مندی از امنیت حق داشتن رفاه عمومی حق خدمات اجتماعی مدیر بهتر است به صورت اداری عمل کند یا مشارکتی در محل و مناطق ؟ مشارکتی بهتر است که البته مشکلاتی دارد. به دلیل هزینه‌بر بودن و زمان بر بودن زیرا هماهنگ کردن تمام نظرات و ایده‌ها وتعامل آنها با یکدیگر مشکل است . برای مشارکت می توان از شیوه هایی استفاده کرد : - طرح مسئله - طوفان مغزی کنترل و نظارت کنترل و نظارت جزء آخرین فرآیندهای مدیریت در مناطق و محلات و حکومتهای محلی است . اگر بهترین برنامه‌ها در جایی برنامه‌ریزی شود اما نظارت بر آنها نباشد دستیابی به اهداف با خطر مواجه می‌شود . « کنترل و نظارت تعیین کنننده و تضمین کننده دستیابی به هدفهاست » آیا مجموعه و سازمانی وجود دارد که نیاز به کنترل نداشته باشد ؟ سایبرناتیک (خود کنترلی) بهترین نوع کنترل و نظارت است که هر فرد بر کار خود کنترل لازم و ضروری اعمال ‌کند . از طریق فرآیند کنترل اطمینان حاصل می‌شود که اهداف سازمان مطابق برنامه در حال انجام شدن است . کار کنترل : مقایسه عملکرد با شاخصها و از بین بردن و اصلاح انحرافات است و اگر در مجموعه‌آی کنترل نباشد امکان دسترسی به اهداف با خطر مواجه خواهد شد . فرآیند کنترل و نظارت : کنترل دو مفهوم دارد : 1- کنترلی که دولت محلی نسبت به کارکنان دارد . 2- کنترلی که دولت مرکزی نسبت به دولت محلی دارد . رابطه نظارت و کنترل میان دولت مرکزی و دولت محلی بر یک طیف استوار است که از کنترل کامل تا خود مختاری را در برمی‌گیرد . چگونگی این کنترل به شرح زیر است : کنترل بررسی اختلاف عملکرد با شاخص‌ و اصلاح آن نظارت برای تعیین اختلافات با شاخص خود مختاری و استقلال در چارچوب حاکمیت ملی معنا پیدا می‌کند و اگر از این چارچوب خارج شد بحث تجزیه پیش می‌آید . حاکمیت مرکزی و ملی در ایران بر اساس اصل 105 قانون شوراها تصمیمات شوراها نباید مخالف موازین اسلام و قوانین کشور باشد و وحدت ملی و تمامیت ارضی و تابعیت از حکومت مرکزی باید توسط حکومتهای محلی مورد توجه قرار گیرند . حکومتهای محلی توسط مراجعی از حاکمیت تحت کنترل هستند. اساساً هیچ نوع فعالیتی در هیچ کجا شکل نمی‌گیرد مگر اینکه نظارت و کنترل وجود داشته باشد . تطبیق عملکرد با برنامه و اصلاح انحراف از برنامه‌ هدف کنترل و نظارت است . بخش اصلاح انحرافات جزء بحث کنترل است . سازمان بازرسی کل کشور فقط نظارت می‌کند واصلاح انحرافات با سازمانهای دیگر است . در برخی از کشورها که حکومتهای ایالتی و ولایتی دارند نظارت با نظام مرکب است . سازمانهای داوطلب از حکومتها نظم ، رعایت سلسله اصول و ضوابط و سهم می‌خواهند . حکومتهای ایالتی : خط مشی‌گذاری و چارچوب دهی می‌کنند برای حکومتهای محلی . سازمانها و نهادها : نوع نظارت و کنترل آنها عمدتاً با چارچوبها و خط‌مشی‌ها و شیوه بودجه گذاری است و از منافع ملی و مرکزیت و پایتخت حمایت می‌کنند و بعنوان حلقه اتصال با حکومت مرکزی عمل می‌کنند . گروه‌های فشار ( صاحب نفوذ ) عمدتاً به دنبال مسائل قومی ، قبیله‌ای و سهم خواهی گروهی هستند . سایر رقبا : با رفتار خود و الگوسازی که انجام می‌دهند یک فشاری را بر حکومتهای محلی وارد می‌کنند و در اصل نوعی از نظارت و نقش دولت / حکومت مرکزی در کنترل حکومتهای محلی به 4 نقش تقسیم می‌شود . کنترل مرکزیت کشور بر حکومت‌های محلی 4 نوع و در اصل 4 نقش است . 1- نقش با لا برنده 2- نقش باز دارنده 3- نقش نتنبیهی 4- نقش اصلاح گری نقش بالابرنده یا ارتقاء دهندگی : این نقش همانند نقش و رابطه والدین و کودک می‌ماند که در اصل حکومت مرکزی نقش شریک بزرگتر یا ارشد را دارا است . به رشد حکومت محلی و دستیابی به اهداف مورد نظر کمک می‌نماید . این کار از طریق حمایت ، هدایت ، مشاوره و ارائه تسهیلات صورت می‌گیرد . نقش باز دارنده : حکومت های مرکزی معمولاً به دلیل آنکه خود را متولی منافع عمومی می‌دانند همواره نقشی کنترلی برای پیشگیری از تضادهای محلی با اهداف و ارزشهای ملی را قائل هستند.از سویی نظارت بر حکومتهای محلی و کارکنان محلی و مردم را وظیفه‌ای ملی محسوب می‌کنند و همواره معیارها و خط‌مشی‌هایی را تعیین و ابلاغ می‌نمایند و رسیدگی به شکایات شهروندان را وظیفه خود و جزئی از نظارت محسوب می‌نماید . نقش تنبیهی : این نقش که عمدتاً منفی هم ارزیابی می‌شود دارای مبانی قانونی است و بر محدوده‌‌ها و چهارچوبها استوار است لذا گاهی حکومت مرکزی حکومتهای محلی را در یک چارچوب روشن تنبیه و جریمه می‌نماید که این اقدامات تنبیهی در زمینه‌های مالی و حقوقی تجلی می‌یابد و از تذکر دادن تا انحلال شوراها را در برمی‌گیرد . نقش اصلاح‌گری معمولاً فرآیند اصلاح از بالا به پایین سازمان است و بستگی به نوع رابطه حکومت محلی با حکومت مرکزی دارد و معمولاً کمیته‌ها یا کمیسیونهایی از طرف دولت مرکزی با قدرت مالی برای انجام اصلاحات و درمان مشکلات یا رسیدگی به وضعیت فوق العاده تشکیل می‌شود . این بخش در اصل نقش اصلاح گری حکومتهای مرکزی است . به دلیل نو بودن بافت جمعیتی ( تنوع جمعیتی ) ، مسائل فرهنگی ( چون تمام نقش‌ها در مدار فرهنگی شکل می‌گیرد ) نقش بازدارنده پررنگ‌تر است . کشور ما کشوری متحد و یکپارچه است اما متشکل از پاره فرهنگها است و مانند دانه‌های تسبیح است و نیازمند نخ محکمی است که دانه‌های تسبیح را به هم متصل کند . دانه‌‌ها : 1- ایرانیت 2- اسلامیت که بعنوان گره عمل می‌کند . مشکل ما در گذشته چه بوده است که الآن نشانه‌هایی از آن نمی‌بینیم ؟ 1- ایران درسرراه سه قاره مهم جهان قرار دارد . ( نقطه اشتراک سه قاره اروپا ، آسیا ، آفریقا است ) مشکل بزرگ ما ارزش جغرافیایی سیاسی ما ( ژئوپولیتیکی ) بوده است . 2- هیچ قوم و قبیله‌ای را نمی‌بینید که مدتی در ایران حکومت نکرده باشند (‌ زندیه ، ترک ، کرد ، شیرا

نویسنده مطلب: محمد حسن عبدالملکی

محمد حسن عبدالملکی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...