خلاصه کتاب «ارتباط شناسی»
با تلاش:
محمد حسین شاه آبادی، بهار88
1- منبع کامل کتاب:
محسنیان راد، مهدی (1369)، ارتباط شناسی ، تهران: انتشارات سروش، تعداد صفحات: 573
2- معرفی کلی کتاب:
الف) موضوع کلی مورد بحث کتاب
این کتاب قصد دارد به موضوع ارتباطات انسانی (Human communication) بپردازد و در این راستا انواع ارتباطات انسان با انسان، حیوان و ماشین را مورد مطالعه قرار می دهد و بیش از همه، انواع ارتباطات انسان با انسان را اعم از کلامی و غیر کلامی بحث می کند و در نهایت یک مدل مناسب برای این ارتباط ارائه می کند.
ب) اهمیت کتاب در مقایسه با کتاب های مشابه
اگرچه این کتاب در حدود 20 سال پیش به چاپ رسیده است اما دارای ویژگی هایی است که هم چنان آن را زنده نگه می دارد. مجال برشمردن همه مزایای این کتاب نیست و فقط به این مهم – که خود نویسنده هم به آن تأکید دارد – می پردازیم که این کتاب سعی دارد خود را از زیر هیپنوتیزم بتهای دانش غرب رها کند و اگر چه در کشور جهان سومی شرق قلم می زند، اما با تکیه بر میراث فرهنگی غنی و سادگی امکانات مورد نیاز برای تحقیق، درباره بسیاری از زمینه های این حوزه به آزمون بپردازد. شاید همین اصل باعث زنده ماندن کتاب در این تاریخ طولانی شده است.
ج) تعداد تقسیمات کتاب
این کتاب غیر از کتابنامه، واژه نامه، موضوعنامه و نامنامه از 8 فصل تشکیل شده است که نام و توضیح اجمالی آن ها خواهد آمد. اما مطلب مهم آن است که دو مقدمه از پروفسور مولانا و دکتر کاظم معتمدنژاد در ابتدای کتاب ذکر شده است. پروفسور مولانا درباره واژه و مفهوم ارتباطات مطالبی نوشته است و دکتر کاظم معتمدنژاد نیز سیری در تحول مطالعات ارتباطی را مورد مطالعه قرار داده اند.
8 فصل اصلی این کتاب عبارتند از:
بخش اول: نگاهی عمومی به ارتباط
در این فصل نویسنده ابتدا تعاریف موجود در ارتباط را آورده و سپس به تجزیه و تحلیل آن ها پرداخته است. آن گاه یک تعریف برای ارتباط برمی گزیند و در نهایت مبحث مهم «ارتباط جمعی» را مطرح می کند. درقسمت دوم این فصل مفهوم «فراگرد» بحث می شود.
بخش دوم: معنی در ارتباطات
این بخش از سه بحث اصلی تشکیل شده است. اول معنی در ارتباط انسان با انسان است که از نظریات دیوید برلو و جلال الدین مولوی بهره جسته و برای تأیید، گزارش 4 آزمایش را آورده است. دوم به این موضوع مهم پرداخته که ما چگونه معنی را یاد می گیریم و سوم، بحث را ریشه ای تر مطرح می کند و به دنبال پاسخ این سوال می رود که «معنی در کجاست؟»
بخش سوم: پیام های کلامی
محور اصلی این بخش بر «پیام» است. این که عناصر و ساخت پیام چیست، کدها و نشانه های پیام کدامند و این که محتوای پیام و نحوه ارائه آن بر چه اساس است، در این فصل بحث می شود و در آخر موضوع ترکیب کد و محتوا و نحوه ارائه آن مورد مداقه قرار می گیرد.
بخش چهارم: پیام های غیر کلامی
در این بخش ابتدا به ارتباط غیر کلامی می پردازیم و مسائلی مثل تفاوت ارتباط کلامی و غیر کلامی، سیستم ارتباط غیرکلامی، فرستادن پیام های غیر کلامی، رمز و نشانه در ارتباط غیرکلامی و... را مطالعه می کنیم. سپس بحث موردی «تجربه ارتباط غیر کلامی در ایران» بررسی می شود.
بخش پنجم: پیشنهاد مدلی برای ارتباط انسان با انسان
برای ارائه پیشنهاد مدل جدید ارتباطات انسان با انسان، مدل ارتباطی منبع معنی تحلیل می گردد و در آن به مباحثی چون رابطه رمز و نشانه با معنی، پیام، تجلی معنی، کانال، پس فرست، دریافت پس فرست، بازخورد، پارازیت و مباحثی از این قبیل تجزیه و تحلیل می گردد.
بخش ششم: سایر مدلهای فراگرد ارتباط
در این بخش از پیش مدل ارسطو آغاز کرده و با مطالعه مدل هارولد لاسول، ویلبر شرام، جربنر و... به مدل اسمیت می رسد.
پخش هفتم: سیر تحولات ارتباطات انسان با انسان
دو محور اصلی این بخش عبارتند از ایران در سه کهکشان مک لوهان و تحول وسایل ارتباط جمعی. مک لوهان، سه کهکشان را این چنین تقسیم بندی می کند: کهکشان شفاهی، کهکشان گوتنبرگ، و کهکشان مارکنی.
بخش هشتم: گونه های دیگر ارتباطات انسانی
در این قسمت آخر، نویسنده دو نوع ارتباط انسان با غیر انسان را مطالعه می کند که عبارتند از: ارتباطات انسان با حیوان، و ارتباطات انسان با ماشین.
3- خلاصه کتاب
بخش اول: نگاهی عمومی به ارتباط
الف) نگاهی به تعاریف ارتباط
پروفسور مولانا در مقدمه این کتاب، معتقد است که ارتباط از دو عنصر مشارکت و اعتماد درست شده است.(ص16) ارسطو نیز در کتاب ریطوریقا می گوید: «ارتباط عبارت است از جستجوی وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران». ویلبر شرام نیز ارتباطات را این گونه تعریف می کند: «در فراگرد ارتباط به طور کلی ما میخواهیم با گیرنده پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی ایجاد کنیم.»(روبرت،1946،ص11)
بعضی از تعاریف بجای اقناع و همانندی از کلمه تاثیر استفاده کردهاند. مثلاً تئودور نیوکامب می گوید: «هرگاه شخصی تاثیری را بپذیرد که دیگری در مورد او اراده کرده است. ارتباط برقرار شده است.» (نیوکامب،1950،ص269)
سایر تعاریف را نیز به این ترتیب می توان خلاصه کرد:
کلود شنن: «ارتباط عبارتست از تمام روشهائی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تاثیر بگذارد. صحبت، موسیقی، باد بعضی بجای تاثیر از محرک و پاسخ استفاده کردهاند.» (کلود شنن،1949،ص6)
هاولند: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال یک محرک از یک فرد (ارتباطگر) به فردی دیگر به منظور تغییر پاسخ رفتار او» (هاولند،1948،ص371)
هنری لیندگرن (بر اساس انتقال معنا): «ارتباط از دیدگاه روانشناسی فراگردی است حاوی تمام شرایطی که متضمن انتقال معنا باشد» (لیندگرن،1953، ص135)
برلو: «ارتباط، جستجوی پاسخ از سوی گیرنده است» (برلو،1960، ص62)
آزگود: «تاثیرپذیری بین افراد، سیستمها»(آزگود،1957، ص272)
لارسن(نزدیک به دیدگاه محسنیان راد): «ارتباط دلالت بر فراگردی میکند که از طریق آن یک سری معنیهای نهفته شده در بطن یک پیام، به طریقی تغییر پیدا میکند که معنای دریافت شده برابر با آنهایی است که شروع کننده پیام قصد آن را داشته است.» (بولر،1974،ص27)
میکی اسمیت: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظه و کارها در میان مردم.» (اسمیت،1988،ص7)
مافیوس اسمیت (بر اساس انتقال): «هر نوع عملی که به وسیله فردی انجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آن را درک کند ارتباط نامیده میشود.» (اسمیت،1946،ص294)
لاسول داشتن (بر اساس علائم مشابه): «یک عمل ارتباطی بین دو نفر وقتی کامل است که آنها از علائم مشابهی با شیوههای مشابه آگاه باشند.» (لاسول،1948، ص37)
تعاریف دیگر براساس وسائل ارتباطی، انواع ارتباطات فردی، جسمی، شخصی، غیرشخصی، انسانی، غیرانسانی است.
آخرین تعریف، برای لانگلی و میشل شین است: «ارتباط عبارتست از فراگرد اطلاعات با وسایل ارتباطی گوناگون از یک نقطه یا شخصی، یا یک دستگاه به دیگری.» (لانگلی و شین،1986)
ب) تجزیه و تحلیل تعاریف ارتباطات:
برای این که بدانیم تعاریف ذکر شده در بخش فوق چه ویژگی ها و چه اشتراک هایی دارند، نویسنده سه جدول طراحی کرده است.در جدول1 به این سوال پاسخ می دهد که «پاسخ های ارتباط چه نوع چیزی است؟» جدول2 نیز برای پاسخگویی به این سوال است که: «پاسخ های در ارتباط چه چیزی منتقل می شود؟» و در جدول3 «شروط گوناگون در تعاریف ارتباط» را بررسی می کند. (ر.ک:محسنیان راد،1369، صص52 تا 55)
ج) تعریف پیشنهادی برای ارتباط براساس تعاریف مختلف:
نویسنده در نهایت ارتباط را این گونه تعریف می کند:
«ارتباط عبارتست از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده مشروط بر آنکه در گیرنده پیام مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود.» (محسنیان راد،1369، صص57)
M معنی مورد نظر فرستنده M* معنی متجلی شده در گیرنده
ارتباط 1> | M* | عدم ارتباط0= | M* | ارتباط کامل + خلاقیت< | M* | ارتباط کامل 1= | M* |
M | M | M | M |
د) ارتباط جمعی:
برای ارتباط جمعی نیز تعاریف متعددی آمده است که بدیهی است اگر به تعریفی کامل از ارتباط دست یافته باشیم، تعریف ارتباط جمعی کار دشواری نیست. نمونه هایی از تعاریف ارتباط جمعی در این جا آورده شده است:
ژان استوتزل: «انتقال اندیشهها به تعداد فراوانی از افراد در آن واحد است.» (استوتزل،1963، ص786)
هید می گوید: «ارتباط جمعی حاوی پنج ویژگی است: 1. تعداد گیرندگان نسبتاً زیاد است 2. ترکیب گیرندگان متنوع است 3. ارسال پیام از طریق وسائل ارتباط جمعی نوعی تکثیر پیام است 4. توزیع پیام سریع است 5. هزینه برای مصرف کننده کم است.» (هید، 1972، ص105)
اشکال: در قسمت دوم گاهی یک مجله کاملاً تخصصی است پس گیرندگان همیشه متنوع نیستند. در مورد چهارم هم توزیع همیشه سریع نیست مانند کتاب.
مفهوم فراگرد:
اگر ما فراگرد بودن چیزی را بپذیریم یعنی رویدادها و روابط بین عناصر آن چیز، به صورت پویا و بطور مداوم در حال تغییر است. آغاز و پایان ندارد و اجزای یک فراگرد دارای یک فراگرد دارای کنشهای متقابل هستند. برلو: هر رویدادی که یک تغییر ممتد در زمان را نشان دهد یا هر عملی که ممتد باشد.
البته این مخلوط کردن اجزاء مختلف فراگرد نیست بلکه با اضافه کردن پویایی به میز و صندلی و معلم و کتابخانه میتوانیم فراگرد آموزشی را بسازیم. اجزاء یک فراگرد بسیار پیچیدهتر از حد تصورمان است، بسیاری از دانشمندان که در زمینه ارتباطات پژوهش میکنند کوشش دارند عواملی را که ممکن است سبب تفاوت یا عدم تفاوت در فراگرد باشد از یکدیگر تفکیک کنند در حالی که بطور آشکار معلوم است که تمامی اجزاء یک فراگرد مشخص نشده است. مثلاً این درست است که روزنامهها بر افکار عمومی تاثیر میگذارند ولی نباید فراموش کرد که در این فراگرد افکار عمومی نیز بر روزنامهها تاثیر دارند. از مجموع نوشتارهای برلو درباره فراگرد میتوان چنین نتیجه گرفت: 1. فراگرد ایستا نیست بلکه پویا است 2. فراگرد آغاز و پایان ندارد 3. اجزاء فراگرد دارای واکنشی متقابل هستند 4. دارای ردیفی از اجزاء نیستند. (برلو، 1960، صص25 تا 28)
بخش دوم: معنی در ارتباطات
برلو درباره معنی –به طور خلاصه چنین معتقد است: «ما زبان را برای بیان و بیرون آوردن معنیها به کار میبریم و معنی وابسته به کدهایی است که ما در ارتباط انتخاب میکنیم. از طرفی این کدها و کلمات فقط خطوطی هستند بر کاغذ یا صداهایی هستند در هوا و معنایی ندارند بلکه معناها در آدمها هستند و دارائیهای ما محسوب میشوند، اگر ما بتوانیم افرادی را پیدا کنیم که معانی متشابه معنیهای ما داشته باشند میتوانیم به خوبی و به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کنیم. اگر معنیها در کلمات بودند با شکافتن آنها میتوانسیم معانی را بدست آوریم و براحتی با همه مردم ارتباط برقرار کنیم. ارتباط در برگیرنده انتقال معنا نیست. معنا چیزی قابل انتقال و منتقل شدن نیست. فقط پیام است که قابل انتقال است و معنی درون پیام نیست معنیها در استفاده کننده پیام هستند. (برلو، 1960، صص173 تا 178)
یک کلمه تقریباً دارای تعریف ثابت است ولی کاربردهای مختلف دارد که این کاربردها بستگی به گیرنده پیام دارد و به همین دلیل دموکراسی یک تعریف دارد ولی کارکرد روسی آن با کارکرد آمریکاییاش متفاوت است یعنی معنی دموکراسی روسی و آمریکایی متفاوت است.
یک دلیل بر اینکه معانی در انسانها هستند آزمایش جاندار پنداری ژان پیاژه بود. در این آزمایش کودکان زنده بودن را در ابتدا هر چیزی که «در موقعیت خوب میباشد» میدانند مانند لیوان سالم را زنده میپندارند. در مرحله بعد هر چیزی که «شرکت» میکند را زنده میدانند مانند دو چرخه. در مرحله بعد چیزی را که «خودش حرکت» میکند مثل رودخانه و خورشید و در مرحله آخر «گیاهان و حیوانات» را زنده میدانند. (پیاژه، 1971، ص200)
آزمایش معنیهای ضمنی آزگود نیز این مسئله را اثبات میکند که معنا در انسانهاست. هر وقت کلمهای به یک شی یا حادثه خارجی اشاره کند آن شی یا حادثه را معنی دلالت کننده، آن کلمه گویند. نتیجه آزمایش آزگود چنین بود: معنیهای ضمنی افراد یک جامعه با یکدیگر مشابه است و با افراد جامعه دیگر متفاوت. (آزگود، 1952، صص197 تا 234)
سوال: معنا در کجای انسان است؟
برلو بطور ضمنی میگوید که معنا در حافظه انسان است. از لحاظ زیستشناسی، حافظه کوتاه مدت خود را به صورت مدارهای الکترونی نرونها نمایان میسازد. جریان این مدارها بر سلولهای نرونی تاثیر میکند و منجر به ترکیب پروتئین میشود، هنگامی که علامت تکرار میشود پروتئین به آن عکسالعمل نشان میدهد و اخبار را به مغز (حافظه بلند مدت) میفرستد اما اگر علامت دیگرتکرار نشود موجب از هم گسیختگی مدارهای الکترونی میشود و حافظه کوتاه مدت از بین میرود. (برلو، 1960، صص178 تا 187)
روانشناسان حافظه را به به دو قسمت بلند مدت(LTM) و کوتاه مدت (S.T.M) تقسیم میکنند.
محل نگهداری معناها در حافظه بلندمدت در هیپوکامپ مغز است چون با آسیب آن تمام اطلاعات فرد از بین میرود.
گراستیان: «هر گاه یک حیوان را در جریان شرطی شدن قرار دهیم فعالیت موجی آهسته مغز موج تتا (حافظه کوتاه مدت) در سطح هیپوکامپ آغاز میشود وقتی بازتاب شرطی تثبیت شد (حافظه بلندمدت) و حیوان به یادگیری دست یافت و پاسخ لازم را در مقابل محرک آموخت، موج تتا ناپدید میشود.» (گراستیان، 1966، صص 409 تا430)
بخش سوم: پیام های کلامی
پیام:
مبحث پیام را با این سوال دیوید برلو آغاز می کنیم که چه عواملی در پیام وجود دارد که می تواند منتج به تأثیرهای مطلوب و مورد نظر شود؟ او پیام را چنین تعریف می کند: «یک تولید علمی و فیزیکی از منبع کدگذار» (برلو، 1960، ص54)
هر پیام دارای سه سازه است: 1. رمز یا کد (مجموعه عناصر در کنار هم= ساخت پیام) 2. محتوا 3. نحوه ارائه
پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ، امواج صوتی در هوا، جریان برق، تکان دادن دست یا پرچم یا هر نوع علائمی باشد که قادر به تفهیم معنا باشد، سه عامل رمز یا محتوا و نحوه هر کدام دارای یک ساخت و نیز عناصر هستند مثلاً صداها عناصر یک زبان هستند، حروف عناصر تشکیل دهنده کلمه است که کلمه یک ساخت محسوب میشود اما این کلمه نسبت به جمله عنصر محسوب میشود، سوال مطرح در ارتباط این است که آیا ایده خوب (عناصر) مهمتر است یا خوب سازمان دادن (ساخت) این عناصر؟ جواب: هر دو در کنارهم.
یک مثال خوب برای ساخت این است که یک جمله را میتوان بطرق مختلف بیان کرد این طرق مختلف ساختهای مختلف را نشان میدهند. سوسور در مورد کد یا علامت میگوید از قدیم دو دسته علائم وجود دارد یکی علائمی که در آنها نشانه با معنی ربط دارد که به یونانی آن را آیکون میگفتند. مثل تصویر و عکس اشیاء. اما در علائم موسیقی حروف الفبا و... بین علامت و مقصود تشابه وجود ندارد.
وی نشانهها را به سه دسته تقسیم کرد: نشانههای طبیعی (مثل دود به آتش). تصویری (نقاشی). قراردادی (الفبا). علائم تصویری علائم عملکردی انحصاری دارند (یک علامت یک معنی مشخص)، در حالی که نمادها نماینده معنای وسیعتر و حاوی واقعیت کمتری هستند. نشانه تصویری نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن شباهتی عینی و تقلیدی است. (سوسور، 1916)
دکتر مارگارت مید مردمشناس فرهنگی آمریکا قائل است برای ایجاد یک ارتباط جهانی نیاز به علائم بینالمللی غیرمبهم هستیم. یعنی گسترش نوعی اسپرانتوی تصویری. نمادها، نشانههای مجردی هستند که مفهومی جز آنچه برای آنها در نظر گرفته شده است ندارند. (دونیس،1981، ص85)
دنیس معتقد است که هماکنون علائم و نمادهای توتمی وجود ندارد ولی شرکتها، دانشگاهها و احزاب برای شناسایی خود از آرمهایی استفاده میکنند. هر چه این نمادها قدیمیتر باشند بهتر هستند چون نشانه دوام و مقبولیت و آشنایی در بین مردم است. این نمادها در سیر تاریخی از تصاویری طبیعی به نمادهای مجرد تبدیل میشوند و اکثر علامتها به سمت ساده شدن و قابلیت فهم سریع (خصوصاً علائم راهنمایی و رانندگی) میروند. (دونیس،1981، ص75)
علت شناخت دو اثر نقاشی یا موسیقی از یکدیگر و نسبت هر یک از تابلوها به نقاشی یا موسیقی خاص دیگر، از ساخت آن نقاش فهمیده میشود.
محتوا:
محتوا نیز دارای عناصر و ساخت است. اگر پیامی دارای سه قطعه پیام باشد به این سه قطعه عناصر گویند و ترتیب چینش آنها ساخت میشود.
عناصرA, B, C= ساختA+ B+ C=
محتواهای خاص خبری که همان ارزشهای خبری هستند عبارتند از: 1. استثناها 2. شگفتیها 3. برخوردها 4. مجاورتها 5. تازگیها 6. بزرگی و فراوانی تعداد 7. شهرت، مجاورتها (این هفت مقوله ارزش خبر دارد):
از سبکهای نگارشی خبر هرم وارونه است. یعنی محتواهای مهمتر در بالا و محتواهای کمارزشتر در پایین خبر قرار میگیرد. سبکهای مهم و مختلف خبری نشانه ساختهای مختلف است. که چگونگی این تصمیمگیری نحوه ارائه پیام را مشخص میکند. نحوه ارائه، تصمیمگیری برای مجموع انتخابهاست که روش ارتباطی را تشکیل میدهد. این انتخابها عبارتند از کد، عناصر، ساختها.
برلو: «نحوه ارائه پیام عبارتست از تصمیمهایی که منبع ارتباط برای انتخاب و تنظیم و ترتیب نمادها و محتوا میگیرد» (برلو، 1960، ص59) بطور کلی نحوه ارائه پیام بر تصمیمهایی که منبع میگیرد که چگونه پیام خود را عرضه کند دلالت دارد. زیر و بم صدا. مکثها، حرکات دست و ... نحوه ارائه پیام هستند و ساخت ارائه پیام چگونگی استفاده این حالات مختلف است.
پیامی خوب و موثر است که با استفاده از ترکیب کدها، محتوا و نحوه ارائه نسبت M* به M را به عدد یک (1) نزدیک کند.
بخش چهارم: پیام های غیر کلامی
ارتباطات غیرکلامی
پیامهای غیرکلامی هم ارادی هستند و هم غیرارادی. مهمترین مثال برای ارتباط غیرکلامی، بنیان چهرهای و اشاراتی بدنی، تن صدا و سکوتهای بین کلماتاست. (یعنی در صحبت هم از ارتباط کلامی استفاده میکنیم و هم از ارتباط غیرکلامی) و بیشتر، فرمشان تمثیلی analoge است تا رقمی digital
تفاوتهای دو نوع فرم تمثیلی analoge و رقمی digital عبارتند از:
- در فرم رقمی نیاز به شباهت بین عناصر کد و معنی باطنی آن نیست در حالیکه در فرم تمثیلی مقداری از صفات اختصاصی مربوط به معنی عناصر در آن وجود دارد.
- کدهای رقمی از واحدهای مجزائی تشکیل میشوند اما کدهای تمثیلی مانند خنده مستمر و تجزیهناپذیر است.
- بعضی مواقع تبدیل این دو نوع ارتباط به یکدیگر بسیار مشکل و گاهی غیرممکن است مثلاً کلمه فلسفه را نمیتوان با اشاره فهماند. مگر از اشارات قراردادی استفاده کنیم. یادگیری ارتباط غیرکلامی آسان است ولی همراه با ابهام است. مثلاً هدیه دادن میتواند نشانه محبت یا رشوه و یا جبران هدیه دیگر باشد.
مادامی که رفتار ما با سایرین عادی است معنای رفتار کلامی در احساس شخصی ماست.در هر پیام دو معنا وجود دارد. معنی فرستنده، معنی گیرنده، هر چه انطباق این دو بیشتر باشد ارتباط بهتری صورت میگیرد.معمولاً در ارتباطات غیرکلامی چهار کانال وجود دارد: چهره، چشمها، نمود بدن، صدا، لمس بدن.
شولمن معتقد است که ارتباط کلامی دو ویژگی دارد: 1. شکل آنالوگی 2. پیچیدگی. (شولمن، 1981، ص58) برای تحقیق در زمینه ارتباطات غیرکلامی هم اکنون از روش سیستم رمزگذاری اعمال چهرهای FACSI که سیستم پیچیده و جامعی است استفاده میکنند در این روش از همه حرکات چهره که قابل تشیخص باشد یادداشتبرداری میکنند.مثلاً با تجزیه و تحلیل این حرکات در بین صحبتها ناآرامیهای شخصی را تشخیص میدهند. هر عملی و حالتی از چهره یک کد خاص دارد و این کدگذاری بر طبق یک جدول طبقهبندی شده انجام میشود که استاندارد است.
در هر ارتباط کلامی سه موقعیت وجود دارد. موقعیت فرستنده، گیرنده، موقعیت مشاهدهگر. فرستنده پیام معمولاً بر رفتارهای خود کمتر از گفتارهای خود آگاهی و کنترل دارد به همین جهت بعضیها قائلند که رفتار غیرکلامی ما دلالت بر احساسات حقیقی ما دارد. با زبان وگفتار میتوان دروغ گفت و یا اشتباه کرد ولی در رفتار این گونه نیست. با آزمایش اکمن روی حرکات چهره آمریکائیها و ژاپنیها دریافتند که این حرکات یکسان و تابع احساسات واقعی است. (اکمن، 1975)
هونرگاردت و فیناندو: «حرکات چهرهای دائماً در حال تغییر و بسیار سریع است و بعضی اوقات غیرقابل نظارت.» (هونرگاردت و فیناندو، 1969)
در هنگام دروغ گفتن حرکات دست و پا متفاوت است و چیز دیگری میگوید که به این حرکات روزنه غیرکلامی گویند. معمولاً حرکات بدن از حرکات چهره واقعیتر است.
یک محدودیت مطالعات بررسی پیام، فرضیههای از پیش تعیین شده پژوهشگران است. پیامهای غیرکلامی به دو دسته قراردادی (پائین آوردن سر برای تائید) و طبیعی (گرد شدن چشم در حالت تعجب) تقسیم می شوند.
وجود فاصله فیزیکی بین فرستنده و گیرنده در ارتباطات غیرکلامی مهم است. چهار نوع فاصله وجود دارد:
فاصله صمیمی (15 تا 50 سانتیمتر)- فاصله شخصی (تا 120 سانتیمتر)- فاصله اجتماعی (120-220) فاصله عمومی (3 الی 7 متر)
میشل آرگیل و همکارانش معتقدند که یکی از نیازهای بزرگ برای ادامه تبادل در میان شرکتکنندگان در یک ارتباط، ایجاد یک سطح راحتی از محرم بودن است آنها محرم بودن را به عنوان محصول نگاه خیره، فاصله فیزیکی و حضور لبخند در رفتارهای یکدیگر تعریف میکنند مثلاً هر چه فاصله نزدیکتر باشد کمتر به چهره نگاه میکنند. (آرگیل، 1975)
سوال: چرا یک معنا برای افراد مختلف به گونههای مختلف متجلی میشود؟
جواب: اکثر ارتباطشناسان قائلند شرایط محیطی موجب تجلی معانی مختلف میشود. بعضی جامعهشناسان قائلند که قضاوتها از تسلط ذهنیت بر عینیت ناشی میشوند. گروه دیگر عکس آن را معتقد هستند ولی بهتر این است که مجموع این دو نظر را صحیح بدانیم چون وقتی ما به کسی (مثل پدر و مادر) میگوئیم دوستت دارم این معنا از درون بوده و تابع ذهن است تا اوضاع اجتماعی ولی وقتی در تظاهرات یک شعار خاصی میدهیم این شعار ناشی از شرایط محیطی است که همان تظاهرات و شعارهای خاص آن میباشد.
بخش پنجم: پیشنهاد مدلی برای ارتباط انسان با انسان
مدل ارتباطی منبع معنی
هدف از ارتباط را ارسطو، اقناع؛ شناخت در مغز و عاطفه و هیجان در روح می داند. (ارسطو، 1985،ص 43)
کارشناسان، وسائل ارتباط جمعی را به چهار گروه اصلی آموزشی، آگاه کردن، سرگرم کردن تقسیم می کنند.
سئوال: چرا آموزش میدهیم؟ چرا سرگرم میکنیم؟
جواب: هدف عمده تاثیرگذاری است و حوزه این تاثیر نیز وسیع است.
در بین انسانها منبع معنیها با هم متفاوت است، ظرفیتهای بالفعل افراد نیز متفاوت است (درجه منبع معنا) در ضمن توانایی در برقرار کردن ارتباط آنها نیز متفاوت است. مثلاً یک بازیگر باتجربه با یک بازیگر آماتور در یک حد نیستند.
برای نشان دادن سطح توانایی ارتباط، دکتر محسنیانراد از مربعهای مقطع هرم بالای مکعب استفاده کرده است. هر چقدر توانایی ارتباطی فرد بالا باشد مربع بزرگتر است بنابراین مقطع در پایین هرم قرار دارد (محسنیان راد،1369، ص335 تا 356).
وقتی یک معنا در منبع معنا متجلی میشود تجلی آن تا لحظهای که تبدیل به پیام شود باید از سطح توانایی ارتباطی عبور کند و همین عبور است که تعیین کننده رمزهای انتخاب شده و نحوه ارائه آن خواهد بود، اما علاوه بر توانایی ارتباط شخصی، شرایط روحی، مکانی و محیطی نیز بر چگونگی ارتباط تاثیرگذار هستند که ربطی به توانایی ندارند. برای نشان دادن این حالات جهتهای فلشهای تجلی معنا در مدل فقط به یک سمت نیست و گاهی جهت معکوس دارد.
حالا نوبت رمزگذاری پیام است که در مغز یک مرکز سخنگو است که در آنجا پیام به رمز و کد تبدیل میشود. (رمزگذار)
این رمزها باید بوسیله ابزاری مثل زبان، کاغذ و امواج (نوشتهها و گفتهها) منتقل شود. (ارسال رمز)
برای درک و فهم پیام، نیاز به وسیله رمزخوان و قبل از آن گیرنده پیام هستیم، گیرنده مانند گوشی و رمزخوان مثل مغز. پس از دریافت پیام ما آنها را تفسیر و چیزی را به عنوان نتیجه، کدگذاری میکنیم. این تفسیر و ارزیابی در مدل ارتباط آقای محسنیانراد بصورت یک مارپیچ در منبع معنا نشان داده است. (مرحله تجلی معنا در گیرنده)
تجلی معنا در گیرنده موجب واکنشهایی میشود که به آن بازخورد گویند. البته تا زمانی که این عکسالعمل به فرستند اولیه پیام نرسد بازخورد نام ندارد بلکه پس فرست خواهد بود.
بازخورد= رسیدن به فرستنده اولیه و ارزیابی (SBR+ EV*) + پیامی که نتیجه تفسیر و ارزیابی است (پس فرست SB) + تفسیر و ارزیابی (EV)
پس همانطور که قبلاً ملاحظه شد ارتباط یک فراگرد است که پویاست و ابتدا و انتها ندارد و ردیفی از اجزا نیست بلکه بین تمام اجزا تعامل برقرار میشود. در تمام مراحلی که برای مدل ارتباط ذکر شد ممکن است پارازیت هم داشته باشند.
در فرآیند ارسال پیام توسط وسائل ارتباط جمعی تعدادی فیلتر وجود دارد (خبرنگار، تهیهکننده، سردبیر گروه خبری و ...) که هر کدام از آنها براساس سلایق، سیاستها، محدودیتهای خاصی عمل میکنند. هر چه میزان کنترل پیام در یک فیلتر کمتر باشد آنگاه دارای روزنههای زیادتری است.
بنابراین هر چه تعداد فیلترها بیشتر و تعداد روزنهها کمتر باشد میزان انعکاس واقعیت در اطلاعات کمتر خواهد شد. در ضمن اگر این فیلترها از سیستم ادراکی (ضبط و ...) نسبت به سیستم احساس (حافظه شخصی و...) بیشتر استفاده کنند میزان شفافیت این انعکاس بیشتر خواهد بود.
بخش ششم: سایر مدلهای فراگرد ارتباط
- ارسطو: هدف از ارتباط ترغیب است (ارسطو،1982، ص150)
گوینده+ گفتار¥ مخاطب.
- هارولد لاسول: چه کسی میگوید، چه میگوید، در چه کانالی، به چه کسی، با چه تاثیری (لاسول،1948،)
- کلودشین و وارن ویوور (گروهیل،1973، ص21)
- مدل ویلبر شرام
در این مدل کدگذاری و بازخوانی آن با توجه به تجربیات که همان میدان تجربه است صورت میگیرد، هر چه منطقه مشترک بیشتر باشد ارتباط راحتتر صورت میگیرد. (شرام، 1954،صص3 تا 10)
چون هر شخص هم رمزگذار است و هم رمزخوان و از طرفی فرآیند تفسیر هم مشخصاً در یک ارتباط وجود دارد ویلنر شرام مدل خود را مجدداً طراحی کرد، بازخورد را نیز اضافه کرد.
- برلو (برلو،1960،ص30):
- فراگرد ارتباط کلامی در مدل آندروش، استتس و بوستروم (آندروش،1969، صص39 و 40):
ساختن کدها و رمزگذاری ایدهها: ساختها
ارزیابی: در نظر گرفتن ارزشها، عقیدههای شخصی
- ریشههای شکلگیری پیام در مدل موزاییکی بکر: واحدهای اطلاعاتی که با توجه به شرایط مختلف، مطالعات، تجربه و ... در ذهن انسان وجود دارد بصورت مکعب های کوچکی در مدل بکر انباشته شده است که این موزائیکها با هم در تعامل هستند و نهایتاً موجب عکسالعمل یک شخص خواهد شد. (بکر، 1968، ص16)
- دروازهبانان خبر در مدل وایت: اطلاعات همیشه در کانال هایی قرار می گیرد که حاوی منطقه دروازه است. منطقه ای که در آن جا تصمیمات بر اساس مقررات بی طرفانه یا مقررات شخصی از سوی دروازه بانان اتخاذ می شود. (مک کوایل،1986، ص101)
- تفاوت ارتباط میانفردی با ارتباط جمعی در مدل براس وستلی و ما لکم مک لین (نیوکامب،1953، صص393 تا 404):
دو تفاوت عمده در ارتباط چهره به چهره و جمعی:
الف) بارهای عاطفی و احساسی ارتباط چهره به چهره بیشتر است
ب) بازخورد در ارتباط چهره به چهره سریع است.
- مدل راهنما: ارتباطات غیرکلامی در مدل برن لوند (سرنو، 1970، ص102)
- ادراک و انتقال پیام: فراگرد ارتباط در مدل جربنر (جربنر،1956، ص171)
- مدل ارتباطی راجرز و شومیکر برای فراگرد تصمیم- نوآوری (راجرز، 1973، صص213تا 240):
در طول زمان سه مرحله آگاهی، ترغیب و تصمیم وجود دارد. در مرحله آگاهی شخص تحت تاثیر دو دسته از عوامل گیرنده است. ویژگیهای شخصی و عوامل اجتماعی. در مرحله دوم (ترغیب) اگر پدیده نوآوری، سازگار، آزمونپذیر، قابل مشاهده، پیچیده باشد یا نباشد در مرحله تصمیم پس زدن یا پذیرش یکی از این دو انتخاب میشود.
- ارتباط جمعی در مدل شفه: اهمیت این مدل در نقش واسطه است و پیچیدگیها را نشان میدهد. (شفه، 1970،صص 42 تا 44)
- ارتباط جمعی (دور دوگانه فرهنگی- اجتماعی) آبراهام مول: یک چهارچوب اجتماعی- فرهنگی حاکم بر آفرینندگان پیام است که منتج به تفکرات علمی و هنری شده است. یک اثر تازه، نتیجه ترکیب و جمعبندی اصلی عوامل فرهنگی است که تا آن زمان وجود داشته است. (مول، 1974، صص45 تا 47)
- مدل افکار عمومی نوئل- نئومن (مدل مارپیچی سکوت)
معمولاً انسانها در شرایطی نظرات خود را بازگو میکنند که نظر غالب در جامعه باشد در غیر این صورت سکوت اختیار میکنند. (نئومن، 1974، صص43 تا 51)
- ارتباط جمعی در مدل مالتزکه:
مباحثی چون فشار یا مانع از سوی پیام، مانع از سوی وسیله ارتباط جمعی ساختمان شخصیتی و ویژگیهای گیرنده، خود تصویری ارتباطگر، ساخت شخصی ارتباطگر، ارتباط فرد در شرایط کارگروهی، در سازمان و محیط اجتماعی، تصویر ذهنی گیرنده و ارتباطگر از یکدیگر و بازخورد خود بخودی در این مدل آمده است. (مک کوایل، 1986، صص36 تا 41)
- مصرف ارتباط جمعی در مدل وینداهال (مدل استفاده و تاثیر)
مقدار محتوایی که مورد استفاده قرار میگیرد و نوع محتوایی که مورد استفاده قرار میگیرد بستگی به ویژگیهای درونی و بیرونی مخاطبان دارد که با توجه به دسترسی به انتظارات، ادراکات، وسیله ارتباطی، محتوا و ارتباطگر تصمیم صورت میگیرد. (مک کوایل، 1986، صص81 تا 83)
- ارتباطات انسانی در مدل اسمیت
تعریف اسمیت از ارتباط: ارتباط، اطلاعات، احساسات، حافظه و فکرها را بین مردم منتقل میکند که این ارتباط سطوح مختلفی دارد. فیزیکی (دیدن و ...) عاطفی (عشق و ...) حافظه (فرهنگ و تاریخ) شناخت (تفکر با هم.ارتباط: عاطفی، ورانی زبان؛ ادراکی، زبان (قراردادی) (اسمیت، 1988، صص5 تا 12)
پخش هفتم: سیر تحولات ارتباطات انسان با انسان
ایران در سه کهکشان مک لوهان (مک لوهان، ترجمه 1353، ص169:
30 تا 60 میلیون سال قبل آدم ریختها مانند بوزینه در جنگلها زندگی میکردند و گیاهخوار بودند. نئاندرتال، انسان شکارگر، صد هزار سال پیش، آغازگر نوعی تکلم ابتدایی و اولیه بود. (دلیل آن ساخت ابزارهای ظریف شکارگری که برای انتقال این فن نیاز به تکلم دارد) 5 تا 6 هزار سال قبل زمان توسعهیافته بوجود آمده است. زبانهای ایرانی تا 2300 سال پیش زبانهای باستانی مانند اوستایی، مادی و پارسی باستان بودند. تا سدههای نخستین اسلامی زبانهای دوره میانه مثل پارتی و پهلوی ساسانی رایج بود و پس از آن زبان فارسی کنونی، خطوط تصویری و نیمه تصویری به تدریج به خط قراردادی و نمادی تبدیل شدند.
در سال 105 اولین کاغذ در چین اختراع شد و 600 سال بعد یک نوع چاپ خاص نیز در آنجا ابداع شد. 1100 سال پیش در ایران نوعی کاغذ کتانی ساختند. ایران 190 سال دیرتر وارد کهکشان گوتنبرگ شد آن هم برای ارامنه بود. در سال 1871 نخستین چاپخانه فارسی در تبریز به کار افتاد. اولین روزنامه کاغذ اخبار 1837 (1216) شمسی یعنی 215 سال پس از انتشار اولین روزنامه لندن بود. سومین روزنامه ایران وقایع اتفاقیه هنگامی که با تیراژ 1100 نسخه منتشر میشد خبرگزاری رویترز در انگلیس افتتاح شد. و روزنامه دیلی تلگراف در لندن 141 هزار نسخه تیراژ داشت. قیمت روزنامه وقایع در حدود 7.5 کیلو نان 40 برابر روزنامه لاپرس فرانسه بود. در این زمان 99 درصد مردم ایران بیسواد بودند. 1920 شروع کهکشان مارکنی (راهاندازی اولین ایستگاه رادیویی در لندن) 1940 اولین ایستگاه رادیویی در تهران افتتاح شد و شدیداً مورد استقبال مردم قرار گرفت. چون بیسواد بودند و شنیدن برای آنها راحت و جذاب بود. اولین فرستنده تلویزیون جهان و ایران به ترتیب 1936 و 1958 بود. هزینه این سفر سریع و گران را نفت تامین کرد. نکته مهم آن است که از آثار این گذر کمتوجهی نسبی ایرانیها به پیامهای مکتوب است.
بخش هشتم: گونه های دیگر ارتباطات انسانی
ارتباطات انسان با حیوان:
وقتی بپذیریم حیوانات، حتی حیواناتی پست تر از سگ یا میمون قادرند که با هم جنسان خود نوعی ارتباط برقرار کنند، ارتباط انسان با آن ها قابل فهم تر خواهد بود. در این فصل مثال هایی از ارتباط انسان با حیواناتی مثل زنبور عسل، دلفین، اسب، میمون و... مشاهده می شود.
ارتباطات انسان با ماشین:
رابطه انسان ها با آدم آهنی ها یا روبوت ها در این فصل بررسی می شود. عکس العمل ها و پس فرست انسان ها در مقابل صفحه مونیتور از آن نمونه است. به هنگام اشتباه انسان ها از پیام رایانه خندیده اند، به هیجان آمده اند و یا خشمگین شده اند.
بر اساس دانش سیبرنتیک، این موضوع را از دو دیدگاه می توان مطالعه کرد: اول دیدگاه نزدیک به علوم تجربی است. این دیدگاه می گوید هوش مصنوعی را نباید پدیده ای از مغز مصنوعی دانست چرا که ساختن مغز مصنوعی با مشابهت به مغز انسان کاری غیر ممکن است.
دیدگاه دوم از زاویه علوم اجتماعی است. ما هرچه قدر با کامپیوتر کامل تری کار کنیم، نحوه رفتارمان با آن به یک ارتباط نزدیک تر می شود. بسیاری از انسان های معمولی بدون آن که بخواهند فکر کنندکه روبوت ها نمی توانند آرزو کنند و نمی توانند احساس کنند، به تدریج به آن ها به چشم یک موجود هوشمند می نگرند و تمامی این ها از آن جا ناشی می شود که انسان با این ماشین ها به نوعی به ارتباط می پردازد. نویسنده در جای جای این فصل به ذکر مثال هایی برای اثبات این حرف می پردازد.