ارتباط غیر کلامی : تماس بدنی
ارتباط غیر کلامی : تماس بدنی
بطور سنتی مطالعه ارتباطات ،ارتباط غیر کلامی را مطالعه کرده است شاید بدلیل اینکه فرهنگ های غربی به کاربرد ان بیشتر اهمیت و گرایش نشان می دهند.اگر چه در 40 ،50 سال اخیر موضوع تحقیق ارتباطات غیر کلامی افزایش یافته است اما هنوز نسبتا در این حوزه غفلت شده است.در ارتباطات بین فرهنگی مرجع هایی وجود دارد درا اهمیت یادگیری سنت ها و الگو ه های رفتاری دیگر فرهنگها،اما مباحث نایاب و کمی است درباره اهمیت ارتباط غیر کلامی و این چگونه فقدان درک پیام های غیر کلامی می تواند مانع برقراری ارتباط باشد.
در این مقاله من یک نگاه ویژه به حوزه ارتباط غیر کلامی "تماس بدنی"داشته ام.من معتقدم بطور قابل توجه ای اهمیت این موضوع بیشتر از این تحقیقاتی که تا کنون فرض شده انجام شده است.اولین بخش تصدیق می کند بعضی تفاوت ها بین ارتباط غیر کلامی را با کلامی و چگونه این دو با یکدیگر ارتباط دارند.
دومین بخش رمز لمسی را تعریف می کند و با نمونه کاربردهای لمس کردن را بعنوان یک مکعنی در ارتباطات نشان می دهد.سومین بخش توصیف می کند چگونه کدهای لمسی در فرهنگ مختلف متفاوت هستند.بخش پایانی این مقاله نشان میدهد چگونه تفاوت ها در کدهای لمسی می تواند موانعی را در ارتباطات خلق کند و پیشنهاد می کند بعضی ابزارهایی را برای اجتناب از این موانع.
ارتباطات کلامی در مقابل ارتباطات غیر کلامی
اگر چه رمزهای کلامی و غیر کلامی چندین حوزه مشترک دارنداما همچنین نگرش کاملا متمایز دارند.ارتباطات کلامی خواه صحبت یا خواه نوشتن به اسانی استفاده می شود.عناصر و کلمات قابل شناسایی بر اساس الگوها و قوانین منضم شده است.باوجود اینکه ارتباطات کلامی بطور ابتدایی اموخته می شود بوسیله تقلید از خانواده ها و یا دیگر سرپرستان،این توجه شود که طبیعتا قواعد رسمی در مدارس اموخته می شوند در مدارس و بمنظور یاد گرفتن زبان کلامی دیگر فرهنگ ها این ضروری که لغات و گرامر انها را مطالعه کنیم.
اینجا راههایی برای بیان بررسی پیام های کلامی ایجاد شده است.ارتباط کلامی بخوبی خودش را در مباحث انتزاعی معطوف می کند.رمز ساختار یافته است و قادر است پیام هایی از قبیل"یکی از اجدادش" که در دو هزار سال قبل در استرالیا می زیسته شناسایی کند. نه تنها این جملات اطلاعاتی راجع به مباحث فاصله دار را در فضا و زمان از فرستنده بلکه مفایم انتزاعی تر و جملاتی را که در هیچ روش در فرستنده مرتبط نیستند از جمله همه کسانی که حتی برای مدت طولانی مرده اند را منتقل می کند.
از انجایی که مطالعات انجام شده است مشخص کرده عناصر ارتباطات غیر کلامی ،اغلب اینجا خیلی کمتر شناسایی شده اند نسبت به نقطه مقابلشان.اغلب نشانه های پیام های غیر کلامی عدایت نمی کند ترجمه های کلامی ذا و حتی برای این رمزها ،سخت است هر عامل خاصی را شناسایی کند.یک نمونه از این می تونه حرکات یک شخص در یک تئاتر باشه برای یک کی دیگر و اشاره به یک صندلی خالی.این حرکت میتونه ترجمه شود به این معنی که "بیا اینجا"و اشاره به صندلی ترجمه ای استدر "من یک جا برای شما رزرو کرده ام" یا "اینجا یک جای خالی است".اماتعیین کردن عوامل کوچکتری از ان سخت است.پیام های غیر کلامی اغلب ترجمه کردن و تعیین وتحلیل ان سخت است وساختارهای ان کامل است و این باعث می شود رمز غیر کلامی را در هیچ مدرسه ای نیاموزیم و در اینجا هیچ دیکشنری یا گرامر برای یاد گرفتن زبان غیر کلامی وجود ندارد.
رمز غیر کلامی در مقوله بیشتر در ارتباط برقرار کردن احساسات بکار برده می شود تا ایده های ذهنی.هیچ روشی در بیان کردن مفهوم "بردباری مذهبی"بطور غیر کلامی نیست.
رمزهای غیر کلامی اغلب در چند زیر مجموعه تقسیم می شود.بعضی از اینها زبان اوایی هستند ،حرکات بدن و طرز ایستادن .استفاده و درک فضا بعنوان یک عنصر ارتباطات ،نشانه هاو رمزهای استفاده شده برای ارتباطات و کاربرد لمس کردن بعنوان یک ابزار ارتباطات همه از ویژگیهای این ارتباطات است.
درک و استفاده لمس بدنی
هارپر بیان می کند تماس بدنی و لمس کردن هستند پدیده نزدیکی و ان بنظر می رسد توجیه پذیر با توجه به اینکه همه کاربردهای تماس بدنی نیازمند استفاده مشخص از فضا یعنی در فضای مشخصی دریافت کننده وجود دارد.بنابراین از جنبه های لمسی می تونه تحلیل بشه ارزش های نزدیکی کردن در انسانها اما پیام های لمسی میتونه در روش های گوناگونی که فقط رمزهای مجاورت اجازه ورود به ان را ندارند استفاده بشود.تماس بدنی یکی از اولین ابزار های تجربه بشری در ارتباط برقرار کردن بوده است.کلپ بیان می کند که"کودکان به تماس بدنی حساس هستند به محض اینکه انها متولد می شوندتماس داشتن با یک نوزاد متولد شده در یک روش محبت امیز به زندگی انها تسکین می دهد.
بر طبق گفتع جانت تماس بدنی همچنین است یکی از مهمترین قسنت های غیر ارادی انسان او می گوید که :در همه حس ها و تماس بدنی و...اغلب بدرستی بصورت غیر ارادی ارتباط دارند.واقعا همه این احساسات قبل از اینکه مغز هوشمندانه واکنش نشان دهد دست به پاسخ می زند.گراندین در گوشه ای اشاذه می کند واکنش ها های شیمیایی بوسیله تماس بدنی کاهش می یابد واینکه چطور تماس بدنی ،حیاتی است برای توسعه طبیعی ارتباطات.بنابراین مقداری از تماس بدنی واقعا غریزی است و نیاز برای ان خیلی اساسی در رشد و تربیت انسانها.این بدین معنی نیست که رمزهای لمسی اسان هستند با وجود این ما هرگز یاد نمی گیریم رسما قواعد تماس بدنی خیلی پیچیده است.
اولین درک همه ما از ارتباطات لمسی به زمینه ان بستگی دارد.بطور حرفه ای ما تماس بدنی را را خواهیم پذیرفت وتفسیری نیست به مجبور کردن معنی خاص از این ارتباطات.
رفتن پیش دندانپزشک دکتر یا متخصص بیماریهای زنان ما باور داریم که تماس بدنی برقرار بشه در مواقی خیلی صمیمی.همانند ان وجود دارد فعالیت هایی معین و موقعیت هایی که تماس بدنی تفسیر می شود بعنوان عملی اتفاقی یا رسمی در نقطه ای خنثی و بصورت جداگانه تفسیر می شود.در روابط بین افراد تماس بدنی همچنین یک زمینه مناسب است.
موقعیکه اعضای یک خانواده و دوستان صمیمی تماس بدنی را استفاده می کنند ،این نوع تماس درک می شود بعنوان ارتباطات اما تفسیر می شه خیلی متفاوت از ان چیزی که اگر یک غریبه بعضی از این ابزارها را استفاده کند.
درک ما از تماس بدنی وابسته به تناوب است اگر تماس بطور قابل ملاحظه ای بیشتر یا کمتر مکرر ملاحظه شود نرمال در یک زمینه خاص و درک معنی ان تغییر می کند.تنها موقعییکه زمینه تناوب تعیین شده است می توانیم پیام خاصی را تفسیر کنیم.در ان هنگام امکان دارد دانستن نوازش(در اغوش گرفتن،لب گرفتن)حالتی دوستانه یا دعوتی خیالی ،دست برگردن انداختن شانه دلالت می کند به یک ارزو برای صمیمیت و دوستی.شروع یک رقص واقعا یک قسمت از درمان دارویی است.
تفاوت های فرهنگی
درک لمس در یک فرهنگ متفاوت می افزاید دیگر لایه های پیچیده را در نتیجع به لحاظ فرهنگی تفاوت های تعیین شده اتفاق می افتد در لااقل سه سطح
اکثر فرهنگ ها دارند مجموعه ای از زمینه ها که در حکم درک ارتباطات لمسی اما ساختار و جزییات زمینه ها متفاوت است.در گشور پرتغال یک عمو می تونه یک ارتباط نزدیک با اعضای خانواده داشته باشه و استفاده تماس بدنی او در زمینه خودش تفسیر می شه ،یک عمو در سوئد تنها می تونه ارتباطاتش بعنوان یک اشنا باشد و تفسیر ارتباطات لمسی او مطابقا اصلاح می شود.یک اسانسور شلوغ یک زمینه ی که انواع زیادی از تماس های بدنی در ان شکل می گیرئ که تماس بدنی اتفاقی بیشتر از یک تماس معنی دار و از روی قصد ملاحظه می شود اما تعریف این نوع ازدحام ها متفاوت است.در سوئد شما در یک اسانسور مجبور هستید که تماس بدنی خود را بکاهید حتی اگر در ان بزور چپانده شوید این شکل ممکن تنها قرار بگیرد در نیمی از مقدار افراد داخل یک اسانسور در پرتغال که کافی برای توجیه تفسیر تماس بدنی بعنوان یک عمل غیر عمدی.تناوب تماس بدنی و تنوع ان بطور قابل توجه ای در بین فرهنگ ها متفاوت است.
هارپر رجوع می کند به چندین مطالعه ،یکی از انها تماس های بدنی در کافی شاپ در طول یک ساعت نشستن در ان 180 تماس بدنی دیده شد که 110 تای ان متعلق به فرانسئی هاست در انگلستان هیچی دیده نشد و دو تاهم در امریکا مشاهده شد.بمنظور دانستن اینکه اگر یک کسی تماس بدنی بیشتر و متناوب تر از نذمال داشته باشد این ضروری مه ببینیم این نوع تماس ها در ان فرهنگ نرمال است.سرانجام هر عمل جداگانه تماس بدنی در فرهنگ های متفاوت چیزی متفاوت معنی می دهد.یک بوسه از لب در فرانسه ،پرتغال و چندین کشور دیگر ملاحظه می شود یک رفتار احترامی که دلالت می کند هیچ چیزی بیشتر از یک تربیت مودبانه نیست که در یک فرهنگ مثل سوئد بعضی از رفتارها تفسیر می شود بعنوان یک صمیمیت و تاثیر بیش از حد.
در طرف دیگر،بغل کردن ملاحظه می شود بعنوان یک احترام در خور مناسب بین دوستان در سوئد در حالیکه در پرتغال این کشف رمز می شود بعنوان یک دعوت سکسی یا لااقل دلالت بر رفتار بد
چانت شرح می دهد(نقل می کند) دو مرد که دستهایشان را می فشارند در بعضی فرهنگها نشانه علاقه دوستانه است در حالیکه در امریکا بعضی رمزهای لمسی احتمالا تفسیر می شود بعنوان نماد همجنس بازی.
ساختن و شکستن موانع
انطوریکه ذکر شد ارتباطات لمسی فرض شده،متمایز است و از لحاظ فرهنگی مجزا بنابراین اگر این قضیه ملاحظه شود در همه تفسیر ها در این حوزه به سادگی قابل بررسی است.به محض اینکه ما باقی می مانیم در خرده فرهنگ مان این ایده شکل می گیرد که هرگز نگذار هر کسی امتحان کنه دیگر شرایط بوجود امده را در تفسیر بعضی از رمز های غیر کلامی اما اگر ما تلاش کنیم برای ارتباط با دیگر افراد از محیط فرهنگی دیگر ،عدم درک ما از ان فرهنگ اجتناب نا پذیر است.
هال صحبت می کند درباره استفاده و درک متفاوت از فضا و انرا توصیف می کند ودر ادامه می گوید"چنانکه یک نفر مسافرت می کند به خارج و امتحان می کند روش هایی که در ان فضا رفتار می شود،چیزهای زیادی کشف می شوندتفاوت هایی که شدیدا به ان واکنش نشان می دهیم .از زمانیکه هیچ یک از ما نیاموخته ایم در نگاه به اطرافمان بعنوان یک نقطه جدا از دیگر اجتماعات ،احساسات ما راهنمایی است برای رفتار کردن در محیط که اغلب نشان دیگر چیزها هستند.ارتباطات غیر کلامی این امکان را به ما میدهد که در بعضی از زمانها قبل از اینکه ما حتی تشخیص دهیم موانع ارتباطی را از بین ببرد.اجتماعات و احساسات که پخش می شود در اعضای یک فرهنگ معنی اغلب بطور یکنواخت چیز دیگری در فرهنگ دیگر معنی می دهد.
موقئیکه که ما می گوییم بعضی از خارجی ها تحمیل کننده هستند در محیط این معنی را میدهد که مدیریتشان از مکان این تداعی را در ذهن ما اشکار می کند.
در همه انواع ارتباطات اگاهی ضروری است برای اصلاح و بهبود کار.این البته خیلی بیشتر در ارتباطات غیر کلامی در کل و بخصوص در ارتباطات لمسی ،که ارتباطاتی غیر اختیاری است.اگر چه ممکن ما اگاه باشیم از قرار دادن دستمان در دست دیگری برای ابراز همدردی،معمولا ما ساختاری برای پیامهای لمسی یا تصمیم هوشمندانه برای ان چیزی که می رویم انجام دهیم نداریم.
برای درک و استفاده تفاوت های فرهنگی و زبانی در ارتباط غیر کلامی نشانه های متفاوتی وجود دارد.
در تماس بدنی با یک فرانسوی مجبوریم یاد داشته باشیم نشانه های انها را و کلمات فقط بطور فرانسوی ترجمه شود که اینکار یک گام عمده در غلبه کردن موانع ارتباطات غیر کلامی است.
اول از همه ما نیاز داریم هوشیار باشیم باشیم در استفاده از رمزهای لمسی خودمان .برای درک اینکه چطور و چه موقع چه نوع تماس بدنی استفاده شود بعنوان یک ابزار ارتباطاتی در فرهنگ مان ،باید این نوع ارتباطات در دیگر فرهنگ ها مشاهده بشه و مقایسه شود.فرضا وجود دارد معانی متفاوت در نشانه های مشابه ،و پرسیدن از افراد در محیط فرهنگی جدید برای شرح و تفسیر ویژه نه تنها برای رمزهای لمسی انان بلکه همچنین برای قواعد مخصوص انها ما می توانیم یاد بگیریم رمزهای خارجی را و جلوگیری کنیم از موانع ارتباطی یا لااقل این موانع را کمتر کنیم .
نتیجه گیری
تفاوت های محلی بین زبان کلامی و غیر کلامی وجود دارد.یک از انهایی که بسختی تعیین و تحلیل می شود ارتباطات غیر کلامی است از قبیل:لمس(تماس بدنی)
حتی ملاحظه تنها یک فرهنگ ،چندین عناصر مجزا از قبیل زمینه و تناوب بایدتعیین بشه قبل از انکه پیام های لمسی ساخته شوند و بعد رمز گشایی شود.
تفسیر کردن رمزهای لمسی از دیگر فرهنگ ها حتی بیشتر سخت است،انچنانکه تفاوت های فرهنگی در همه عناصر بصورت جداگانه وجود دارد.مهمتر از این ارتباطات لمسی وجود دارد از زمان تولد و اغلب در شکلی غریزی توسعه یافته است.این مسئله خلق می کند این فرض را که رمزهای لمسی مناسب و معتبر برای دوستان که می توانند خیلی از موانع و توطئه و دسیسه را از بین می برند.نه تنها ممکن ما ارتباطات لمسی را اشتباه درک کنیم، ما ممکن حتی تشخیص ندهیم یک ارتباطات نادرست.
بمنظور غلبه کردن بر موانع خلق شده بوسیله تفسیر نادرست از رمزهای لمسی در ارتباطات بین فرهنگی ضروری است تشخیص دادن ان چیزی که بنظر می رسد غریزی است بطور واقعی اموختنی است.از لحاظ فرهنگی رمز ویژه و با دانستن ان بعنوان یک اساس در افزایش اگاهی و قابلیت های ارتباطات. موقعیکه تو درک می کنی و اگاه هستی از رمزهای لمسی در فرهنگ خودتان ،چطور انها استفاده می شود و چطور انها تفسیر می شوند تو می تونی مقایسه کنی انها را با رمزها و قواعد مفهومی دیگر فرهنگ ها و شروع کنی صحبت کردن با زبان خارجی بلکه بدرستی ارتباطات برقرار کردن با کسی و درک فرهنگ های خارجی.