طبقه بندی رفتارهای نابهنجار کودکان
1- نابهنجاری های ناشی از نقیصه های ذهنی 2- نابهنجاری های ناشی از مشکلات عاطفی • ترس • نگرانی • اضطراب • خشم • پرخاشگری • حسادت • کمرویی • احساس حقارت • زودرنجی و حساسیت فوق العاده • وسواس • افسردگی • کمبود توجه • پریشان حواسی • خود خواهی • بی توجهی • تظاهر • گوشه گیری و انزوا • کج خلقی • بد اخمی و ترشرویی • گستاخی و پررویی 3- نابهنجاری های ناشی از ناسازگاری اجتماعی • بی قراری • دروغگویی • دزدی • تقلب • کتک کاری • تحرک بیش از حد • تعصب • نافرمانی و بی اعتنایی • از بین بردن وسایل خود و دیگران • نداشتن قوه ی همکاری • نفاق افکنی ، قطع کلام دیگران • منفی بافی ، عدم قبول راهنمایی دیگران • پر سر و صدا و خروشان • تند مزاجی ، از جا در رفتن ناگهانی • تسلط بر دیگران و قلدری • ایجاد آتش سوزی • بد زبانی و ناسزا گویی • مرافعه جویی و مجادله • مسئولیت ناپذیری ، غیر قابل اتکا بودن • خودآزاری ، دگرآزاری و خودکشی 4- نابهنجاری های ناشی از اختلالات زیستی - عاطفی • اختلالات تغذیه ای • اختلالات تخلیه ای • اختلالات جنسی • اختلالات خواب 5- نابهنجاری های ناشی از اختلالات حسی – حرکتی 6- نابهنجاری های ناشی از اختلالات تکلم 7- نابهنجاری های ناشی از اختلالات یادگیری 8- نابهنجاری های ناشی از صرع 9- نابهنجاری های ناشی از استعمال مواد مخدر روانشناسی کودکان نابهنجار تعریف رفتار بهنجار و نابهنجار : کلمه بهنجار از نظر لغوی به مفهوم معدل ، حد وسط ، معتدل و معمولی اطلاق می گردد و نابهنجار آنچه را که از حد وسط ، اعتدال و معمولی منحرف باشد در ذهن تداعی می کند ( البته در اینجا آن جنبه از انحراف که در جهت منفی است مورد نظر ما می باشد . ) برای آنکه ما بتوانیم رفتار نابهنجار را تشخیص دهیم باید بتوانیم رفتار بهنجار را تعریف کنیم و مشخص نماییم که آیا رفتار مورد نظر با رفتار بهنجار تفاوت دارد یا ندارد . ارائه ی تعریفی از رفتار بهنجار که شامل و مانع و جامع باشد امری مشکل است زیرا گوناگونی و گستردگی رفتارها و پاسخهای هر یک از افراد بشری از یک سو و تفاوتهای عوامل ژنتیکی و محیطی که نقش مهمی در ساخت رفتار افراد دارند از سوی دیگر ( علی الخصوص تفاوتهای فاحشی که در آداب و رسوم و سنن جوامع مختلف و بطور کلی فرهنگهای متفاوت وجود دارد ) بیان تعریف کاملی را غیر ممکن می سازد . از طرف اندیشمندان و صاحب نظران ملاکهای متفاوتی برای تشخیص رفتار بهنجار ارائه شده است که شاید بهترین آنها برای تعیین رفتار بهنجار نقش الگوهای اجتماعی – فرهنگی باشد یعنی طبق این ملاک رفتار بهنجار در هر جامعه ای رفتاری است که اکثریت افراد آن جامعه آن رفتار را مناسب می دانند . به بیان دیگر رفتاری است که از نظر اجتماعی در آن جامعه پا گرفته است و خانواده ها سعی می کنند کودکان خود را مطابق آن تربیت کنند . تعریف دیگری که با توجه به همین ملاک می توان بیان داشت این است که اصطلاح بهنجار در مورد آن عده از افراد جامعه بکار می رود که از لحاظ تواناییهای عقلی ، تعادل روانی و سازگاری اجتماعی در حد معیارهای رایج در جامعه باشند . بدین ترتیب اگر فردی رفتارهای مورد تاثیر جامعه را از خود بروز ندهد یا از لحاظ تواناییهای عقلی ، تعادل روانی و سازگاری اجتماعی از معیارهای رایج و عمومی باشد نابهنجار تلقی می شود . علی رغم مطالب فوق الذکر نمی توان بین افراد بهنجار و نابهنجار خط فاصل مشخص و معینی را ترسیم نمود . در مورد آن عده از رفتارهای نابهنجار که با رفتارهای معمولی و رایج تفاوتهای آشکاری دارند و در نظر اول به چشم می آیند مشکلی برای تشخیص وجود ندارد . مثلاً کودکی که دائما با دیگران در جنگ و ستیز است یا نمی تواند صحبت کند اوتستیک است یا دزدیهای آشکار دارد و بیش از حد دروغ می گوید نابهنجار است ولی اظهار نظر و قضاوت در مورد رفتارهای نابهنجاری که شواهد ظاهری و آشکاری ندارند و انحراف آنها از معیار اندک است بسیار مشکل خواهد بود . مسئله اساسی دیگری که باید متذکر شد این است که انواع رفتارهای مختلف در کلیه افراد بشری مشاهده می شود و آنچه که تفاوت بین رفتار بهنجار و نا بهنجار را مشخص می کند از لحاظ درجه رفتار است نه نوع رفتار یعنی رفتار افراد نابهنجار همان رفتار افراد بهنجار است منتهی در حد اغراق آمیز و افراطی ، بطور مثال همه ی مردم از مکانیزمهای دفاعی استفاده می کنند ، بعضی مواقع اشتباه می کنند ، حتی غیر واقع بینانه عمل می کنند ، یا از تواناییهای ذهنی ، عاطفی و اجماعی خویش استفاده کامل را نمی برند ، تمام این رفتارها در حد معقول بهنجار تلقی می شود ولی تکرار بیش از اندازه آنها نابهنجار قلمداد می شود . چنانچه ملاحظه شد تشخیص رفتار بهنجار از نابهنجار عمل آسانی نیست و توصیه می شود در مواردی که شدت رفتار در حدی نیست که بتوان کلمه نابهنجار را در مورد آن بکار برد یا به عبارت دیگر به مفهوم دقیق کلمه نابهنجار نیستند . نباید به آنان مارک نابهنجاری بزنند و در چنین مواقعی بهتر است از آنها به عنوان افرادی که دارای مشکلاتی هستند یاد کنیم . طبقه بندی رفتارهای نابهنجار کودکان طبقه بندی در علوم امری عادی و طبیعی است و هیچ علمی را بدون طبقه بندی نمیتوان یافت . با توجه به اینکه موضوع و محتوای مورد مطالعه علوم با هم فرق دارد طبقه بندی آنها هم با هم متفاوت خواهد بود . در داخل یک علم نیز هر یک از صاحب نظران با توجه به نظر و دید خود از آن به طبقه بندی خاصی را ارائه می دهد. در طول زمان طبقه بندی ها به تدریج کاملتر شده و طبقه بندی جدیدی جایگزین طبقه بندیهای قبلی می گردد . حق هم همین است زیرا اگر یک طرح طبقه بندی تکامل نیابد و ما را مکلف سازند که به یک علم به همان طریقی که در گذشته بوده است نگاه کنیم ، اولاً : آن طبقه بندی به مرور زمان بی اعتبار خواهد شد . ثانیاً : روند رشد و پویایی علم را متوقف خواهد ساخت . از رفتارهای نابهنجار کودکان نیز در طول زمان طبقه بندی های متفاوتی به عمل آمده است که در زیر نمونه هایی از آنها جهت آگاهی و مزید اطلاع شما ارائه می شود . ساده ترین طبقه بندی که از رفتارهای نابهنجار کودکان به عمل آمده است . تقسیم آنها به دو گروه شدید و خفیف می باشد . شدید : رفتار نابهنجار شدید به آن نوع از رفتار اطلاق می گردد که مشکلات زیادی برای خود و اطرافیان و در نتیجه اجتماع فراهم می سازد . مانند کودک بزهکار ، این گونه کودکان اکثراً در برابر درمان و اصلاح رفتار در آنها مشکلتر است و زمان بیشتری را هم نیاز دارد ، زیرا از یک طرف باید رفتار نامطلوب را از بین برد و از طرف دیگر رفتار مطلوبی را جایگزین آن نمود . خفیف : کودکان دارای رفتارهای نابهنجار خفیف کودکانی هستند که به اندازه گروه شدید زیان بخش نیستند و اگر مشکلی نیز داشته باشند برای خود و خانواده می باشد . قابل ذکر است که اگر به این گروه از کودکان توجه کافی مبذول نگردد و درمان نشوند ممکن است در زمره کودکان دارای رفتار های نابهنجار شدید در آیند . طبقه بندی ساده دیگری که از رفتار بهنجار کودکان به عمل آمده است طبقه بندی از لحاظ پزشکی اجتماعی است که کودکان نابهنجار را به دو گروه بزرگ طبقه بندی کرده اند : الف - کودکان عقب مانده ذهنی ب - کودکانی که اختلالات رفتاری و خوی و خصلتی دارند . در طبقه بندی دیگری رفتار نابهنجار کودکان را به سه گروه زیر تقسیم می کنند : 1- رفتارهای نابهنجاری که ناشی از نقصهای حسی و حرکتی است . 2- رفتارهای نابهنجاری که از نارساییها و کمبودهای ذهنی ناشی می شود . 3- رفتارهای نا بهنجاری که ناشی از نا متعادلی در سازگاری اجتماعی است . این طبقه بندی نیز با توجه به گوناگونی و گستردگی رفتارهای نابهنجار طبقه بندی محدودی است . در بعضی از کتابها در طبقه بندی رفتارهای نا بهنجار کودکان از طبقه بندی بیماریهای روانی کودکان و انواع و اقسام آنها ذکری به میان آمده است که آن هم صحیح به نظر نمی رسد . در طبقه بندی ای که در این جزوه ارائه شده است ، رفتارهای نابهنجار کودکان به نه قسمت تقسیم شده است . محاسنی که این طبقه بندی دارد این است که نابهنجاریها به طبقات متعددی تقسیم شده است که مطالعه آنها را آسان تر می سازد و ایرادی که بر آن می توان گرفت این است که در مواردی تعیین اینکه نابهنجاری خاصی به کدام یک از طبقات مربوط است مشکل می نماید . زیرا ممکن است یک نوع مشکل هم ناهنجاری عاطفی تلقی گردد و هم ناسازگاری اجتماعی . بررسی علل رفتار غیر عادی: دانشمندان تلاشهای زیادی جهت یافتن علت و نوع پدیده های مختلف انجام داده اند و تمدن امروزی و پیشرفت علوم نتیجه همان علت یابی ها بوده است . مشکل ترین و جالب ترین زمینه های کاوش و تحقیق انسان ، مطالعه خویش به خصوص توجه به تفاوتهای مختلف موجود در میان انسانها بوده است که رشته های مختلف علوم انسانی زائیده همین تحقیقات و کوششهاست . روان شناسی نیز یکی از همین رشته هاست که در زمینه ی علل رفتارهای مختلف انسانها بررسی می کند . تلاش متخصصین روانشناسی کودکان نابهنجار نیز در جهت کشف علل به وجود آورنده ی رفتارهای نا بهنجار در کودکان می باشد . این تلاشها بیشتر به خاطر علاقه ی آنان به پیشگیری از رفتارهای نابهنجار کودکان به عمل می آید زیرا چنانچه علل به وجود آورنده رفتارهای نابهنجار کشف شود در آن صورت : اولاً - می توان در بعضی موارد جهت جلوگیری از وقوع نابهنجاری اقداماتی انجام داد . ثانیاً - تجربه ثابت کرده است که هزینه و زمان صرف شده جهت پیشگیری اکثر مواقع کمتر از هزینه و زمان جهت اصلاح و درمان می باشد . بررسی های مختلف نشان می دهد که در ایجاد رفتارهای نابهنجار کودکان اغلب یک یا چند عامل دخالت دارند که ما این عوامل را به دو دسته کلی تقسیم می کنیم : الف - عوامل ژنتیکی ب - عوامل محیطی انسان آنچه را که انجام می دهد و واکنشهای مختلف او در موقعیتهای متفاوت نتیجه عوامل ژنتیکی و محیطی و اثرات آن دو بر یکدیگر می باشد . به عبارت دیگر رفتار موجود زنده محصول اثرات متقابل ژنها با محرکهای محیطی است که فرد در طول زندگی با آنها روبرو شده است . بنابراین در موقع بررسی علل رفتار خاص باید به هر دو عامل که مبنا و اساس هر نوع رفتاری است توجه شود . مثلاً ناتوانی در یادگیری ممکن است به علت نقص ذهنی و کمبود ویتامین و مواد غذایی یا نبودن انگیزه ی کافی برای یادگیری باشد . شاید این سؤال در ذهن دانشجویان عزیز خطور کند که سهم کدامیک از این دو عامل در تعیین رفتار بیشتر است ؟ این سؤال موضوع بحثهای داغی در روان شناسی تحت عنوان " وراثت و محیط " ، " طبیعت و تربیت " و " نمو و یادگیری " بوده است که ما وارد بحث در این زمینه نمی شویم و آن را به درس روان شناسی تفاوتهای فردی یا اختلافی واگذار می کنیم . ما در اینجا سؤال را به گونه ی دیگری مطرح می سازیم : کدام یک ؟ تا چه اندازه ؟ و چگونه ؟ روی رفتار انسانی تأثیر دارند . در مورد قسمت اول این سؤال که در سابق روی آن تأکید می شود پژوهشگران سؤال می کردند که این وراثت است یا محیط که در رفتار فرد اثر می گذارد ( کدام یک ؟ ) در این زمینه می توان از ژان ژاک روسو که به طور افراطی وراثت را عامل مؤثر در رشد و رفتار می دانست و از جان لاک انگیسی به عنوان فردی که در مورد عوامل محیطی نظر افراطی داشت نام برد . البته هیچکدام از این دو عقیده منطقی به نظر نمی رسد . درست است که رفتار انسان تا حدود زیادی به عوامل ارثی و بیولوژیکی بستگی دارد ، یعنی انسان به خاطر داشتن مغز بزرگ و پیچیده ی خود قادر است از کلام استفاده کند ، معانی را به کار گیری و اعمال و رفتاری انجام دهد که از عهده ی حیوانات پست بر نمی آید . ولی باید توجه داشت که هیچ رفتاری در انسان بدون وجود عوامل محیطی ایجاد نمی گردد . به عبارت دیگر رشد در خلأ میسر نیست . کودکان در خانواده ها و محیط های گوناگون انواع رفتارها را در رابطه با اعضاء خانواده ، همسالان و ضوابط موجود در جامعه می آموزند . محیط تنها نیز بدون وجود توانایی های بالقوه و زمینه ی وراثتی نمی تواند موجد رفتار باشد . چنانچه متذکر شدیم رفتار خاصی را نمی توان به یکی از دو عامل ژنتیکی و محیطی نسبت داد ولی باید به نقش مهم و مؤثری که هر یک از این دو عامل در شکل گیری رفتار دارند توجه کافی مبذول داشت ( تا چه اندازه ؟ ) عوامل ارثی از طریق ژنها که در کروموزوم ها پنهانند از پدر و مادر به کودک می رسند و خصوصیات جسمانی مانند رنگ مو ، پوست ، گرایش به بلندی و کوتاهی ، چاقی و لاغری از قوانین ژنتیکی تبعیت می کنند ولی در کسب مهارتها ، پرورش استعدادها و توانایی های بالقوه ، عادت و ویژگیهای مربوط به شخصیت و محیط نقش اساسی دارد . قابل ذکر است همانطور که محیط در رفتار انسان مؤثر است انسان نیز در محیط تغییراتی ایجاد می کند و به طور کلی رفتار محصول نهایی اثرات متقابل عوامل ارثی و محیطی در طول زمان می باشد . رفتار = محیط * وراثت * زمان در مورد قسمت سوم سؤال که چگونه عوامل ارثی و محیطی روی رفتار کودک اثر می گذارند و رفتار نابهنجار چگونه به وجود می آید ، چنانچه در قسمت اول بحث نیز بیان گردید هر یک از رفتارهای نابهنجار ممکن است عوامل ایجاد کننده ی زیادی داشته باشند که ما برای سهولت مطالعه زیر عنوان در مجموعه به نام عوامل ارثی و محیطی طبقه بندی کردیم و با توجه به وسعت و گستردگی و دامنه ی عوامل در اینجا نیازی به ذکر اسامی زیر مجموعه احساس نمی کنیم ولی در فصل مربوط به رفتارهای نابهنجار و شرح اختلالات مختلف رفتاری عوامل تشخیص دهنده ی هر رفتار و علل ناهنجاری به طور جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت . رفتارهای نابهنجار ناشی از اختلالات ذهنی عقب ماندگی ذهنی : آنچه که از نوشته های مذهبی و پزشکی روزگاران باستان و قرون وسطی مشهود است نمایانگر عدم آگاهی مردم از مسأله ی عقب ماندگی ذهنی است و چنانچه می دانید قوانین رم و اسپارت باستان اجازه ی از بین بردن آنها را می داده است و در اروپای غربی آنان را جزو دیوانگان به حساب آورده و در اروپای قرون وسطی اغلب با دیده ی دلقک و موجوداتی شیطانی به آنان می نگریسته اند . در قرن نوزدهم واژه ی ضعف ذهنی پدیدار گشت و متعاقب آن اصطلاح اختلالات ذهنی و سپس نارسائی ذهنی واژه ای بود که کاربرد بیشتری داشت و از سالهای دهه ی 1920 به بعد واژه ی " عقب ماندگی ذهنی " جای آنها را گرفت . تعریف عقب ماندگی ذهنی : امروزه گرچه تعریفهای متعددی از عقب ماندگی ذهنی توسط روان شناسان به عمل آمده است معذالک تعریفی که جامعتر از همه شناخته شده است و اکثر متخصصین فنی آن را پذیرفته اند تعریفی است که گراسمن ( 1977 – Grassman) بیان داشته است : " عقب ماندگی ذهنی شرایطی است که در آن عملکرد کلی ذهن به طور مشخصی پایین تر از میانگین بوده و همزمان با آن در رفتارهای انطباقی دوره ی رشد نارسائیهایی مشاهده می شود . " در این تعریف عملکرد کلی ذهن بر اساس نتیجه ی آزمونهای هوشی استاندارد شده مشخص می شود و منظور از عبارت پایین تر از میانگین آن است که از میانگین آزمون مربوطه به اندازه ی 2 انحراف میانگین پایین تر باشد و رفتارهای انطباقی ( در بعضی کتابها به جای کلمه ی انطباقی رفتارهای تطابقی ذکر شده است ) عبارتست از درجه ی رسیدن فرد به معیارهای مناسب سن و گروه اجتماعی در استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی ( نضج ) و بالأخره دوران رشد دوره ای است قراردادی از زمان تولد تا سن 18 سالگی . یعنی اگر فردی بعد از سن 18 سالگی به اختلالات ذهنی دچار شود عقب مانده تلقی نمی شود . سطوح عقب ماندگی: چنانچه از تعریف عقب ماندگی استنباط شد پایین تر از 2 انحراف معیار زیر میانگین عقب ماندگی نامیده می شود . یعنی برای کودکانی که با آزمون وکسلر تست شده اند چون انحراف معیار 15.5 = Se می باشد درجه ی هوشی پایین تر از 69 عقب مانده تلقی می شود و در داخل این گروه بزرگ نیز برای آسان تر شدن امر مطالعه ، عقب ماندگی ذهنی را بر حسب شدت آن به دسته های کوچکتری طبقه بندی می کنند . انجمن آمریکایی نارسائیهای ذهنی ، عقب ماندگی ذهنی را بر حسب درجه ی معلولیت به چهار سطح معلولیت خفیف ، متوسط ، شدید و عمیق طبقه بندی می کند . طبقه بندی دیگری که در بیشتر کتابهای روان شناسی ( عمومی ، رشد و استثنایی ) مشاهده می شود ، طبقه بندی کودکان عقب مانده ی ذهنی در سه دسته ی زیر است که ما نیز در اینجا همین طبقه بندی را مورد تأکید قرار داده و در مورد تعریف از آنها جداگانه به بحث و بررسی خواهیم پرداخت . 1- گروه کانا ( دارای بهره ی هوشی کمتر از 25 ) 2- گروه کالیو ( دارای بهره ی هوشی بین 50 - 25 ) 3- گروه کودن ( دارای بهره ی هوشی بین 70 - 50 ) 1- گروه کودکان کانا ( Idiots ) یا تهی مغز تشخیص : جهت شناسایی و تشخیص این گروه از کودکان از دو طریق عمل می کنیم : الف - تعیین هوش بهر : اگر تست های هوشی استاندارد شده ای در دسترس باشد و کودک به کمک آن تست شود و بهره ی هوشی کمتر از 25 داشته باشد کانا محسوب می شود ولی در مواردی که آزمون میزان شده در اختیار نداشته باشیم بهتر است از روش دوم استفاده کنیم . ب - علائم و نشانه های ظاهری : 1- آب دهان این دسته از کودکان معمولاً جاری است . 2- قیافه ی آنان فاقد علامت و نشانه های عاطفی و هیجانی گویا و معنی داری می باشد . ( در چهره ی این قبیل از کودکان یک نوع حالت تسلیم و رضا دیده می شود و خطوط چهره مبین حالات عاطفی روشنی نیستند . ) فقط در برابر خوراکیها اظهار شعف و شادی می کنند . 3- وجود اختلالات ظاهری در چهره ( بزرگی یا کوتاهی پیشانی ، عدم تقارن در چهره ، کوچکی جمجمه ) 4- اختلال در ایستادن و عدم توانایی در راه رفتن کامل 5- عدم کنترل شانه و نشیمن گاه 6- فعالیت جنسی در حد تلذذ فردی ( استمناء ) باقی می ماند و گاه به صورت زیاده از حد انجام می گیرد . 7- گاهی اختلالاتی در سیستم عصبی مشاهده می شود که در این موارد امکان فلج شدن نیمی از بدن وجود دارد و یا حملات صرعی را به دنبال خواهد داشت . 8- در برابر بیماری های عفونی حساس هستند و در گذشته که بهداشت و درمان امروزی وجود نداشت خیلی زود تلف می شدند . 9- تکلم را به خوبی یاد نمی گیرند . 10- قادر به برقراری ارتباط اجتماعی مناسبی با اطرافیان نیستند . 11- از لحاظ ادراک در حد پایینی باقی می مانند . 12- حکم وقضاوت در این قبیل افراد خیلی سطحی و ابتدایی است . 13- دقت و تمرکز حواس از خود نشان نمی دهند . 14- حافظه در آنها یا به کی فعالیتی ندارد و یا بسیار ضعیف است . معمولاً گروه کودکان کانا را به دو گروه فرعی تقسیم می کنند : الف - کودکانی که هوش و فعالیت ذهنی چندانی ندارند و حتی انگیزه ی صیانت ذات نیز در آنها دیده نمی شود و از این لحاظ می توان زندگی آنها را به نوعی زندگی گیاهی نزدیک دانست ، فقط گاه گاه فریادهایی از آنها شنیده می شود . در سالهای اول زندگی مرگ و میر میان این قبیل کودکان نسبتاً زیاد است . ب - دسته ی دوم آنهایی هستند که هوش و فعالیت ذهنی بیشتری دارند و فعالترند ، می توانند راه بروند ، خودشان غذا بخورند و عبارتهای کوتاه و ساده را بگویند و می توانند نام خود را فرا گیرند . از لحاظ تعلیم و تربیت باید اظهار داشت که هیچ نوع تربیت و آموزش در مورد هر دو گروه کانا مؤثر نیست و معمولاً تا آخر عمر باید در آسایشگاههای مخصوص به سر برند . با توجه به اینکه قوانین اخلاقی مورد توجه این قبیل از کودکان نمی باشد، لذا زندگی آنها در جامعه معمولی ممکن نیست . سن این کودکان هر چه باشد از لحاظ فعالیت ذهنی در حد کودکان سه ساله باقی می مانند . 2- گروه کودکان کالیو یا سبک مغز مشخصات : • بهره ی هوشی این قبیل کودکان بین 50 تا 25 ( در حد هوش عملی ) می باشد . • تربیت پذیر بوده و قادر به حرف زدن می باشند . • توانایی کنترل مثانه و نشیمن گاه را دارند . • دقت و تمرکز حواس در آنان بهتر از گروه کانا است ولی ثبات چندانی ندارد . • خستگی پذیری شدیدی دارند ، لذا زمان فعالیت باید کوتاه و توأم با استراحت باشد . • زود تحت تأثیر واقع می شوند و از لحاظ عاطفی وضع بسیار متغیری دارند . • در صورت نیازمندی مطیع و مهربان و در مقابل مخالفت گویی دیگران عصبانی و خشم آلود هستند . • نسبت به افراد خانواده دلبستگی شدید داشته و از حضور افراد بیگانه بیمناک و وحشت زده می شوند . • مقررات اخلاقی و اجتماعی را زیاد رعایت نمی کنند . ( عدم تبعیت از قانون ) • از لحاظ جنسی گاهی بسیار فعال هستند و حتی مواقعی نیز تا مرحله ی تجاوز و قتل پیش می روند . • توانایی ذهنی آنان در هر سنی باشند در حدود کودکان 7 تا 6 ساله باقی می مانند . • اگر از نظر خصوصیات خلقی زیاد نامتعادل نباشند می توانند کارهای ساده و یکنواخت را ( بدون سرعت و دقت کافی ) انجام داده و حتی استقلال اقتصادی کسب نمایند . 3- گروه کودکان کودن مشخصات : • هوش بهر این قبیل افراد بین 70 تا 50 قرار دارد . • از لحاظ رشد روانی ، حسی و حرکتی در آنان تأخیر به چشم می خورد . • وضع حافظه در حد معمولی و گاهی خوب است ( اصطلاح کودنهای دانشمند به همین دسته اطلاق می گردد . ) • دقت و تمرکز حواس اندکی محسوس است ولی توانایی هم دقت و هم سرعت در آن واحد را ندارند . • در سطح ابتدایی آموزش پذیر هستند و اگر شیوه ی مناسب و توجه کافی مبذول شود موفق می شوند . • در حکم و قضاوت اختلال دارند . • از لحاظ خصوصیات خلقی نامتعادل هستند . گاهی ملایم و گاهی بسیار خشمناک می شوند . • تلقین پذیر بوده و زود تحت تأثیر قرار می گیرند . • در شرایط مناسب می توانند استقلال اقتصادی کسب کنند و در شرایط نامناسب خیلی زود دچار انحراف می شوند . • در برابر اعتیاد و فحشاء و سایر مشکلات جنسی حساسیت دارند و در صورت عدم سرپرستی صحیح مورد سوء استفاده واقع می شوند . • توانایی ذهنی این قبیل افراد در هر سنی که باشند از حد کودکان 10 ساله تجاوز نمی کند . علل عقب ماندگی های ذهنی: در گذشته های دور عامل اصلی عقب ماندگی را وراثت می دانستند ولی به تدریج عوامل محیطی نیز توجه اندیشمندان را به خود جلب کرد ، در نتیجه اولین طبقه بندی که از علل عقب ماندگی های ذهنی ارائه شده است تقسیم آنها به دو عامل ارثی و محیطی می باشد . از نیمه ی دوم قرن بیستم به علت مطالعات و تحقیقات زیادی که در زمینه ی شناخت و طبقه بندی عقب ماندگی های ذهنی به عمل آمد بیشتر از صد نوع عامل که در ایجاد عقب ماندگی ذهنی دخالت دارند شناسایی شد و طبقه بندی های متعددی از عقب ماندگی های ذهنی توسط صاحب نظران به عمل آمد که در اینجا نیازی به اشاره ی تک تک آنها نیست و فقط جهت سهولت و روال منطقی مطالعه طبقه بندی ای را که در آن تأثیر عوامل بیماری زا از لحاظ زمان پیدایش و تأثیر آن روی کودک مورد نظر بوده است انتخاب می کنیم . در این طبقه بندی علل عقب ماندگی های ذهنی را بر اساس مراحل مختلف زندگی از تشکیل تخم گرفته تا زندگی جنینی و تولد و دوران کودکی و بزرگسالی مورد بررسی قرار داده است . 1- دوره ی تشکیل تخم و نقش عوامل ارثی زندگی انسان از ترکیب دو سلول جنسی نر ( اسپرماتوزوئید ) و ماده ( اوول ) آغاز می گردد . سلول اوول از نظر حجم حدود پانصد برابر اسپرماتوزوئید می باشد . در داخل هسته ی هر یک از سلولهای جنسی رشته هایی دیده می شوند که خاصیت رنگ پذیری دارند و به همین دلیل آنها را کروموزوم می نامند . تعداد کروموزوم هایی که در سلول تخم شناسایی شده است 23 زوج می باشد که یک زوج آن به کروموزوم جنسی و 22 جفت دیگر به کروموزوم های غیر جنسی معروف هستند . از این 23 جفت 23 عدد از پدر و 23 عدد دیگر از مادر به کودک می رسد . چنانچه اطلاع دارید تفاوت زن و مرد مربوط به کروموزوم های جنسی X و Y می باشد . اگر هر دو سلول جنسی به صورت X و X باشد ، نوزاد دختر و اگر X و Y باشد ، نوزاد پسر خواهد شد . در داخل هر یک از کروموزوم ها تعداد زیادی ذرات ریز که به صورت دانه های تسبیح پشت سر هم قرار گرفته اند وجود دارد که به آنها ژن می گویند و به نظر تعدادی از دانشمندان ، همین ژنها ناقل خصوصیات ارثی از والدین به فرزندان می باشند . نظریه ی جدیدی که در مورد ژنها وجود دارد این است که ژنها ذرات ثابت و لا یتغیری نیستند تا حاوی خصوصیاتی باشند ، بلکه ژنها برای آغاز یک رشته فعل و انفعالات بیوشیمیایی عوامل سازنده ای به شمار می روند . به این ترتیب هر یک از ژنها روی سایر ژنها تأثیر می گذارد و تعداد بی شماری فعل و انفعالات بیوشیمیایی را موجب می شود و بدین ترتیب بروز صفات ارثی نتیجه ی وجود مواد سازنده ی ژنها و آنزیم های درون کروموزوم و ترکیبات آنها با یکدیگر می باشد . این نظریه امکان پیشگیری از بسیاری اختلالات را که سابقاً ارثی تلقی می شدند به وجود آورده و مورد توجه متخصصین واقع شده است . عقب ماندگی های ذهنی ناشی از نقیصه های کروموزومی: با توجه به اینکه در سلول تخم دو نوع کروموزوم وجود دارد ، اختلالات و نقیصه ها نیز ممکن است در کروموزوم های جنسی یا غیر جنسی روی دهند . نتیجه ی تحقیقات نشان داده است که میزان عقب ماندگی در آن دسته از عقب مانده های ذهنی که از لحاظ کروموزوم های غیر جنسی دچار نقیصه هستند ، عمیق تر از گروهی است که از لحاظ کروموزوم های جنسی دچار نقیصه می باشند . الف - نقیصه های مربوط به کروموزوم های جنسی : بیماران این گروه از عقب ماندگی ذهنی سطحی رنج می برند و حتی در مواردی نیز، هوش بیماران عادی و یا بالاتر از متوسط بوده است . در اینجا به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم : 1- سندروم کلاین فلتر Klin felters Syndrome این بیماری مخصوص مردهاست . مبتلایان افرادی دارای قامتی بلند ، لاغر و پشت خمیده هستند ، بیضه های کوچک و رشد نایافته ای دارند و علائم و خصوصیات زنانگی مانند رشد زیاد پستانها در آنها مشاهده می شود . علت این بیماری وجود کروموزوم های X اضافی می باشد و در بعضی از آنها دو یا سه و حتی چهار کروموزوم X دیده می شود ( XXXXY ) 2- سندروم ترنر Turners Syndrome این بیماری در زنها دیده می شود . در این بیماری به جای دو کروموزوم X تنها یک کروموزوم وجود دارد و کاریوتیپ این بیماران از نوع OX می باشد ، ولی در تعدادی از آنها که عقب ماندگی سطحی دارند تعداد سه X و یا حتی چهار X مشاهده شده است . نشانه های ظاهری این بیماری داشتن هیکل و بدن کوچک ، گردن کوتاه و پر گوشت ، کوتاهی انگشتان ، خمیدگی و انحراف استخوان ساعد ، رشد ناقص و نارسایی تخمدانها . ب - نقیصه های مربوط به کروموزوم های غیر جنسی Autosomal : 1- سندروم داون ( Down ) یا عقب ماندگی نوع مغولی علائم بدنی : چشم های مورب ، گردن پر پوست و چین دار ، جمجمه ی کوچک و مسطح ، استخوان گونه برجسته ، زبان بزرگ و از دهان بیرون افتاده . علت بیماری : عده ای تریزومی ( سه تایی ) شدن کروموزوم شماره ی 21 را علت اصلی می دانند ، یعنی کروموزوم 21 به جای اینکه دو تا باشد 3 عدد است و در کل 47 کروموزوم مشاهده می شود . عده ای دیگر ترکیب کروموزوم 21 و 15 را علت بروز سندروم داون می دانند . گروهی نیز تغییراتی در ترکیبات بیوشیمیایی درون سلولی را علت اصلی بیان داشته اند . از لحاظ آماری تعداد مغولیها 700 / 1 تعداد کل موالید است و در مادرانی که به هنگام بارداری سن آنها بیشتر از 40 سال باشد این احتمال به 40 / 1 می رسد . 2- سندروم صدای گربه Cat Cry Syndrome چنانچه از اسم این بیماری برمی آید مبتلایان به آن صدایی شبیه صدای گربه دارند . عقب ماندگی آنان عمیق بوده و با نقص هایی مانند میکروسفالی ، گوشهای پایین افتاده ، چشمان مورب ، فاصله ی زیاد بین دو چشم ، آرواره ی کوچک و چانه ی عقب کشیده همراه است . علت این بیماری از دست دادن جزئی از کروموزوم شماره ی 5 می باشد . 3- تریزومی کروموزوم 13 از علائم ویژه ی این بیماری رشد نارسای دماغ می باشد. از علائم دیگر ، شکاف در سقف دهان، لبها و پیشانی پیش آمده و تعداد زیاد انگشتان و اختلالات پوستی می باشد . در این افراد تعداد کروموزوم 13 به جای دو عدد ، سه کروموزوم می باشد . 4- تریزومی کروموزوم 18 از لحاظ آماری 500 / 1 متولدین را تشکیل می دهند . علت آن را تأثیر اشعه ی X روی تخمدانهای مادر قبل از باروری دانسته اند و نسبت ابتلاء در دختران 80 درصد می باشد . علائم بیماری : عقب ماندگی ذهنی عمیق ، گوشهای پایین افتاده ، اختلالات قلبی ، آرواره ی کوچک ، چانه ی عقب کشیده و درشتی بیش از حد انگشتان دست و پا ج - نقیصه های کروموزومی غیر جنسی مربوط به ژن بارز چنانچه از اسم این نقیصه برمی آید وجود یک ژن بارز علت ایجاد اختلال می باشد . این بیماری ها بسیار نادر هستند و ما در اینجا فقط به ذکر اسامی تعدادی از آنها اکتفا می کنیم : 1- نارسایی و ضعف تنش عضلانی Dystrophia Myetonica 2- بیماری اپی لوئیا Epiloia 3- بیماری نوروفیبروماتوز Neurofibromatosis 4- آنژیوم های چهره و مغز Encephalofacial – Angiomatosis 5- آنژیوم های چشم و مغز Retinocerebellar – Angiomatosis 6- بیماری آراکنوداکتیلی Arachnodactyly 7- بیماری جاگرن Sjogren 8- فلسی شدن مادرزادی پوست Congenital Ichthyosis 9- اختلال و نارسایی مفاصل 10- اتصال بی موقع قطعات استخوانهای جمجمه به یکدیگر Craniosynostosis 11- بیماری هیپرتلوریسم Hypertelorism 12- بیماری دیابت بی مزه Nephrogenic Diabetes Insipidus د – اختلالات مربوط به ژنهای مکنون تعداد بیماران این گروه نیز زیاد می باشد و ما در اینجا به طور اجمال چند تایی را که از همه مهمتر هستند بیان می کنیم . 1- آنسفالی یا بی مغزی Ancephaly این بیماری یکی از نقیصه های ذهنی مادرزادی است که در آن ، قسمتی از مراکز عصبی یا نیمکره های مغز وجود ندارد . این کودکان عمر زیادی ندارند و لحظه ی تولد یا اندکی بعد تلف می شوند . 2- هیدرانانسفالی Hydranencephaly در این بیماری کرتکس مغز وجود ندارد ، داخل جمجمه از مایع روشنی پر می شود ، در موقع تولد کودک طبیعی به نظر می رسد ولی جمجمه به سرعت رشد می کند و بزرگ می شود و حالات تشنج و خشکی انعطاف ناپذیری در قسمتهای انتهایی اندامهای بدن به وجود می آید . 3- میکروسفالی Microcephaly نشانه ی اصلی این بیماری سر کوچک بیمار با چهره ای پرنده مانند و عقب ماندگی ذهنی است . عامل این بیماری یکسان نیست ، گاهی ارثی است ( ژن مغلوب ) و زمانی به علت تأثیر عوامل دوره ی جنینی یا لحظه ی زایمان و بعد از زایمان به وجود می آید . در سبب شناسی این بیماری از عواملی مانند بیماری سرخچه مادر ، تأثیر اشعه ی X در دوره ی بارداری ، بیماری قند مادر و توکسوپلاسموز نام برده شده است . 4- ماکروسفالی Macrocephaly در این بیماری بافت مغزی در قسمت ماده ی سفید نیمکره ها رشد زیادی کرده و باعث رشد و بزرگی نامتناسب مغز می گردد . از علائم این بیماری ، صرع ، اختلالات بینایی و عقب ماندگی ذهنی می باشد . 5- هیدروسفالی Hydrocephalus در این گروه از بیماریها ترشح مایع مغزی – نخاعی افزایش پیدا می کند و موجب افزایش حجم جمجمه و یا بطن های مغز می گردد ، در این صورت پیشانی کشیدگی پیدا می کند و محل اتصال استخوانهای سر از یکدیگر باز می شوند ، سر از همه طرف بزرگ می شود و علائم مربوط به افزایش فشار درون جمجمه مانند استفراغ و انعطاف ناپذیری اعضاء بلافاصله آشکار می گردد . عوامل مربوط به دوران بارداری ، زایمان و نوزادی الف - عوامل مربوط به دوران بارداری : آغاز زندگی از لحظه ی تولد نیست بلکه قبل از آن نیز به مدت چهل هفته یا دویست و هشتاد روز نوزاد زندگی مهم و شگفت انگیزی را می گذراند که در مواردی مهمتر از هفتاد سال زندگی بعد از تولد ذکر شده است . در این دوره عوامل زیادی روی کودک اثر می گذارند که در اینجا به طور خلاصه به برسخی از بیماری های مهم اشاره می کنیم . 1- بیماری سیفیلیس Syphilis این بیماری از طریق مادر به کودک سرایت می کند و اگر زود سرایت کرده باشد ، موجب سقط جنین و مرده متولد شدن کودک می گردد و در بعضی موارد هم که جنین زنده می ماند پس از تولد رشد طبیعی خود را از دست می دهد و علاوه بر نارسائی های رشد و نقیصه های بدنی به عقب ماندگی ذهنی نیز دچار می شود . در گذشته تعداد این عقب مانده ها 2 تا 5 درصد بوده ولی امروزه تشخیص آن از طریق تجزیه ی خون نوزاد که به راحتی انجام پذیر است ، باعث کاهش نسبت این بیماران به کمتر از یک درصد شده است . 2- بیماری سرخچه Rubella این بیماری علی الخصوص اگر طی سه ماهه ی اول بارداری مادر روی دهد ، نقایصی در کودک ایجاد می کند ، مانند ناراحتی و نقیصه ی قلبی ، بیماری چشم و گوش و بالاخره عقب ماندگی ذهنی . 3- عامل RH خون انسانها از نظر نوع خون به چها گروه ( AB , B , A , O ) تقسیم می شوند . علاوه بر این تقسیم بندی عامل دیگری در خون مؤثر است و آن RH خون می باشد که در 85 درصد افراد ، مثبت و در 15 درصد ، منفی می باشد . مسئله ی قابل ذکر این است که بین خون افراد این دو گروه ( مثبت و منفی ) ناسازگاری وجود دارد . جدول زیر چگونگی وضع ترکیب های مختلف RH و مواقع خطر را نشان می دهد : به نسبت 1/50خطر دارد خطری ندارد RH + مرد RH– زن RH– مرد RH + زن RH– مرد RH– زن RH + مرد RH + زن با توجه به جدول مشاهده می شود که موارد خطر زیاد نیست ، زیرا : اولاً - فقط 15 درصد مردم RH منفی دارند و اگر RH مرد منفی باشد مشکلی ایجاد نمی کند . ثانیاً - اگر RH کودک نیز منفی باشد مسئله ای پیش نمی آید . ثالثاً - در زایمان اول و دوم خون مادر به مقدار کمی آگلوتینین ترشح می کند و خطرناک نیست ( آگلوتینین ماده ای است که از جفت عبور می کند و موجب از بین بردن گلبولهای قرمز خون جنین می شود . ) رابعاً – خطر این ماده در ماههای آخر بارداری است که با کمک داروهای شیمیایی یا تعویض خون مادر و در صورت لزوم با زایمان زودرس کودک را از محیط نامناسب جدا می سازند . پس از زایمان نیز اگر خون کودک فاسد باشد از راه تعویض خون به او کمک می شود . روی همین اصل احتمال خطر را 50 / 1 تخمین زده اند . 4- تأثیر داروهای شیمیایی داروهای خواب آور و آرام بخش در صورتی که به مقدار زیاد مصرف شوند ، موجب می شوند که مغز جنینی رشد کافی نداشته باشد . علاوه بر این عوارض بدنی دیگری نیز این داروها ایجاد می کنند . 5- تأثیر الکل اگر مقدار الکل خون مادر از حد طبیعی زیادتر شود ، بین خون مادر و جنین سازگاری انجام نمی گیرد و ارگانیزم جنین تعادل رشدی خود را از دست می دهد و نارسائی های مختلفی ایجاد می شود که از مهمترین آنها عقب ماندگی ذهنی است . عوارض دیگری نیز نظیر صرع ، فلج نیمه یا تمام بدن ، حالات شدید هیجانی ، بی قراری و هذیان مشاهده شده است . 6- تأثیر اشعه ی ایکس و پرتوهای رادیواکتیو این پرتوها در صورتی که در آغاز دوره ی بارداری و به تکرار مورد استفاده روی مادران باردار قرار گیرند ، اختلالاتی از نوع عقب ماندگی ذهنی نیز در جنین ایجاد می کنند . 7- دخانیات نیکوتین که ماده ای سمی است روی ارگانیسم مادر اثر می گذارد و محیط بیوشیمیایی بدن مادر را که با جنین ارتباط دارد ، مختل می سازد و موجب عوارضی از جمله زایمان زودرس و عقب ماندگی ذهنی می گردد . 8- سن مادر مناسب ترین سن برای مادر شدن خانمها بین 21 تا 28 سالگی می باشد . قبل از سن 21 سالگی دستگاه توالدی زن هنوز رسیدگی کامل را پیدا نکرده است و بعد از سن 28 سالگی نیز تغییراتی در وضع ترشحات غدد داخلی مادران به وجود می آید که عوارضی را ایجاد می کنند . 9- هیجان مادر هیجانهای ناگهانی و شدید و یا هیجانهای دائمی مادر باردار روی جنین اثر می گذارند . البته تأثیر این هیجانها در ماههای اول بارداری بیشتر است و موجب عقب ماندگی ذهنی می گردد . 10- مسمومیت ها اگر مسمومیت مادر در دوره ی بارداری عمیق باشد ، ضایعه ی مغزیدر جنین ایجاد می کند . مسمومیت ممکن است غذایی یا بیماری های عفونی مانند بیماری قند ، اختلالات کبدی و مسمومیت های خونی باشد . ب - عوامل مربوط به هنگام تولد : تولد مرحله ای از زندگی کودک است که در آن جنین محیط آبکی رحم را ترک کرده و به محیط خشک خارجی که سازگاری های بیشتر و مهمتری را طلب می کند ، وارد می شود . اگر تولد با پیچیدگی ها و دشواری هایی همراه باشد ، رشد نوزاد را دستخوش اختلال می کند . از مهمترین عواملی که در موقع تولد کودک می توانند عقب مادگی ذهنی ایجاد کنند می توان به تولد پیش از موقع و صدمات ناشی از زایمان اشاره کرد . ج - عوامل مربوط به دوره ی بعد از تولد : تعداد این بیماری ها نیز زیاد است و ما در اینجا برای آشنایی شما عزیزان فقط به ذکر اسامی تعدادی از آنها که بیشتر رواج دارند ، اکتفا می کنیم . 1- انواع مننژیت ها 2- مننژ و آنسفالیت های ویروسی 3- ضربه های مغزی 4- اختلالات تشنجی 5- تب و تشنج های همراه با آن 6- اسپاسم های کودکان ( تشنج های موضعی ) 7- فلج های مغزی 8- مسمومیت ها علاوه بر مواردی که تاکنون به طور اجمال اشاره کردیم ، مسائل مهم دیگری از جمله عوامل مربوط به اختلالات سوخت و ساز و عوامل اجتماعی – فرهنگی نیز از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد معلولیت های ذهنی هستند که امکان بحث و بررسی همه ی آنها در این جزوه میسر نیست و به دانشجویان عزیز توصیه می شود که جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به مطالعه ی کتاب روان شناسی کودکان نابهنجار در زمینه ی عقب ماندگی های ذهنی تألیف آقای دکتر ابراهیم هاشمی از انتشارات دانشگاه تربیت معلم بپردازند . رفتارهای نابهنجار ناشی از اختلالات عاطفی چنانچه در صفحات قبل نیز متذکر شدیم ، طبقه بندی اختلالات رفتاری به انواع عاطفی و اجتماعی نه تنها کار درستی نیست ، بلکه مشکل نیز هست ، زیرا : اولاً - در هر نوع اختلال عاطفی تأثیر محیط و اطرافیان کودک و اجتماع مطرح است و مسائل اجتماعی نیز جدا از مسائل عاطفی و روانی نمی تواند باشد . ثانیاً - در بعضی موارد تشخیص اینکه رفتار خاصی صرفاً عاطفی یا اجتماعی است و در کدامیک از طبقات باید منظور گردد کار مشکلی است ، لذا امکان دارد رفتاری را که ما در گروه اختلالات عاطفی ذکر می کنیم ، از نظر فرد دیگری در گروه اتلالات اجتماعی قرار گیرد . بنابراین مجدداً اظهار می داریم که صرفاً جهت سهولت در امر مطالعه ، این دو نوع اختلال را در اینجا مورد بحث قرار می دهیم . رفتارهای نابهنجار ناشی لز مشکلات عاطفی در کودکان بسیار زیاد است و خیلی بیشتر از مواردی است که در طبقه بندی ناهنجاریها بدان اشاره رفت و اگر قرار باشد یک یک موارد ، بررسی و مطالعه شود از چند جلد کتاب تجاوز خواهد کرد و از محدوده ی این درس و کلاس خارج است ، لذا جهت آشنایی دانشجویان با این گونه مشکلات به ذکر چند نمونه ی مهم اکتفا می کنیم : 1- ترس Fear واکنش فرد در برابر محرکهای تهدید آمیز ترس نامیده می شود . البته ترس همیشه جنبه ی نابهنجاری ندارد و حتی گاهی نیز مفید است ، زیرا یک هشدار در مقابل خطرات است ، لذا در طبقه بندی ترسها باید به ترسهای طبیعی نیز اشاره کرد و آگاهی از ترسهای طبیعی در کودک برای مربیان و درمانگران و مشاوران کودک جهت تشخیص ترسهایی که باید درمان شوند ، اهمیت دارد . در جدول زیر ترسهای متداول و سطوح سنی گوناگون نشان داده شده است : سن ترسها 6 - 0 ماهگی 9 - 6 ماهگی یک سالگی دو سالگی سه سالگی چهار سالگی 6 تا 12 سالگی 13 تا 16 سالگی 19 سالگی به بعد صداهای بلند ، عدم مراقبت بیگانه ها جدایی ، آسیب ، توالت موجودات خیالی سگ ، تنهایی تاریکی مدرسه ، آسیب ، رویدادهای طبیعی ، رویداد های اجتماعی آسیب ، آسیب اجتماعی آسیب ، رویدادهای طبیعی و جنسی قبل از بحث در مورد چگونگی ایجاد ترس در کودکان و سبب شناسی و درمان آنها لازم می داند تعدادی از ترسهای متداول را که در جدول بالا نام برده شده است و دارای زیر مجموعه ی بزرگی هستند که شناسایی آن برای خوانندگان ضروری است ، بیان کنیم . 1- آسیب ( ترس از آسیب دیدگی بدنی ) این ترس به دو شاخه ی فرعی تر غیر انتزاعی ( واقعی ) و انتزاعی ( مجرد ) تقسیم می شود . الف - ترسهای آسیب دیدگی بدنی انتزاعی مهمترین این ترسها عبارتند از : جنگ ، شورش ، غذای سمی ، غذاهای خاص ، مردن ، فوت فردی از خانواده ، بیمار شدن ، میکروب ، خفه شدن ، تحت عمل جراحی قرار گرفتن ، بیمارستان ، جهنم ، شیطان ، رعایت نکردن قوانین مذهبی ، ربوده شدن ، گم شدن ، به فرزندی پذیرفته شدن ، جدایی پدر و مادر ، دیوانه شدن . ب - ترسهای آسیب دیدگی بدنی غیر انتزاعی پرواز در هواپیما ، ترس از ارتفاع ، آب عمیق ، بیگانه ها ، برهنه دیده شدن 2- ترس از رویدادهای طبیعی الف - طوفان ( گردباد ، سیل ، زمین لرزه ، رعد و برق ) ب - تاریکی ج - مکانهای دربسته ( حمام ، داخل کمد ، آسانسور ، محبوس ماندن ، اطاق های عجیب ) د - حیوانات ( مار ، سوسک ، عنکبوت ، موش ، مارمولک ، قورباغه ، سگ ، گربه ، اسب یا گاو ) ه - سایر چیزها ( مانند : آتش ، افکار ترسناک یا خیال و وهم ، ارواح ، تنها ماندن ، کابوس ، موجودات فضایی ، هیولا ، چهره های پشت پنجره ، ماسکها و عروسکها ، دیدن خون ، دیدن افراد ناقص الخلقه ، توالت ) 3- ترسهای ناشی از اضطراب اجتماعی الف - آموزشگاه - این ترس هم در دوره ی ابتدایی و کودکی و بزرگسالی دیده می شود . ب - جدایی ( جدایی از والدین ، بخش هایی از خانواده ، به خواب رفتن در شب ) ج - عملکردها ( ترس از آزمون یا امتحان ، مورد انتقاد قرار گرفتن ، اشتباه کردن ، مطلبی را با صدای بلند در کلاس خواندن ) د - روابط متقابل اجتماعی ( شرکت در رویدادهای اجتماعی ، شخص دیگری را عصبانی کردن ، جمعیت ، لمس شدن از جانب دیگران ) ه - مسائل پزشکی ( پزشک یا دندانپزشک ، گلوله خوردن ) و - موارد دیگر مانند سوار اتومبیل یا اتوبوس یا مترو شدن 4- ترس از عوامل متفرقه ( کثافت ، اسباب بازی های پشمالو ، آژیر افراد مسن ، رد شدن از خیابان ، افراد زشت رو ، صداهای بلند مانند باز کردن در بطری ، ترقه ، انفجار ، افراد یونیفرم پوش ، افراد جنس مخالف ، دفع مدفوع ، افراد نژادهای دیگر ) عوامل مؤثر در نوع و میزان ترس عوامل متعددی در ایجاد ترس مؤثرند که از مهمترین آنها سن ، جنس ، تجارب گذشته ، میزان رشد ذهنی ، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و بالاخره درجه امنیتی است که کودک از آن برخوردار است . مسأله ی سن عامل مهمی است و کودکان در سنین مختلف ترسهای متفاوتی دارند و امکان دارد ترسی برای سنی خاص متناسب و در سن بالاتر غیر عادی محسوب گردد . شمار ترس در کودکان با افزایش سن کاهش حاصل می کند و میزان و شدت آن در سه سالگی و یازده سالگی به اوج خود می رسد با این تفاوت که ترس در سه سالگی جنبه ی موقتی دارد یعنی افراد ، اشیاء و حیوانات موجود در محیط موارد ترس او را تشکیل می دهند در حالی که در سن یازده سالگی ترس بیشتر جنبه ی تعمیمی دارد یعنی کودک زمانی از چیزی ترسیده است و حالا آن را تعمیم می دهد ، این نوع ترس غالباً با اضطراب و نگرانی همراه است . عامل جنسیت نیز در نوع و میزان ترس قابل تعمق است . دختران نسبت به پسران ترس بیشتری نشان می دهند و نوع ترس در آنان نیز فرق می کند . دختران بیشتر از مار و موش و سوسک می ترسند ولی پسران از مورد انتقاد دیگران واقع شدن ترس دارند . علل ترس درباره ی علل بروز ترس نظریه های متعددی بیان شده