تکنیک های شخصیت خوانی راهی برای ارتباط موثر

تکنیک های شخصیت خوانی راهی برای ارتباط موثر

تکنیک های شخصیت خوانی راهی برای ارتباط موثرپل تایگر - باربارا بارون

خلاصه کتاب: موضوع کلی کتاب : این کتاب برای هرکسی که با مردم سرو کار داشته باشد و یا نیازمند تماس با دیگران باشد مفید است  . این کتاب به سه بخش تقسیم می شود.  در بخش نخست درباره تیپ های شخصیتی بحث می کنیم ، با خواندن این بخش از کتاب با تیپ خود آشنا می شوید. در بخش دوم کتاب یعنی سیستم : یادگیری شخصیت خوانی می آموزید که با وبژگی های کلیدی شخصیتی در دیگران با توجه به وضع ظاهر ، طرز کلام ، زبان تن ، شغل و حرفه و علایق آشنا شوید . و در بخش سوم یعنی آشنایی با شانزده تیپ شخصیتی آشنا می شوید . اهمیت کتاب : خواندن  این کتاب به لحاظ مختلف و به دلایل گوناگون با بسیاری از کتابهای دیگر تفاوت دارد . در واقع توصیه ما این است که کتاب راهی برای ارتباط موثر را آموزشی برای همه مدت عمر در نظر بگیرید . این صرفا یک کتاب اطلاعاتی معمولی نیست و مانند همه دوره های آموزش زندگی این کتاب می تواند روی شما تاثیر بگذارد و به احتمال زیاد نگرش شما در زمینه های مختلف را به شدت تغییر می دهد . تقسیمات کتاب : بخش اول : تیپ های شخصیتی پیش گفتار فصل 1: اصول تیپ شخصیتی : چرا اینگونه رفتار می کنیم فصل 2: با خود صادق باش بخش دوم : سیستم : یادگیری شخصیت خوانی فصل 3: استفاده از ترجیحات به عنوان سر نخ فصل 4: مشرب : چهار طبیعت متفاوت انسان فصل  5: چرا آنچه را می بینید همیشه آن چیری نیست که بدست می آورید فصل 6: استفاده از سیستم فصل 7: دستیابی به اشخاص : چگونه با انواع تیپ های شخصیتی ارتباط برقرار سازیم بخش سوم : آشنایی با شانزده تیپ شخصیتی فصل 8: آشنایی با سنتی ها : چهار تیپ SJ فصل 9: آشنایی با تجربه کننده ها : چهار تیپ SP فصل 10: آشنایی با ادراکی ها : چهار تیپ NT فصل 11: آشنایی با آرمان گراها : چهار تیپ NF فصل 12: ختم مقال برای شروعی تازه پیش گفتار: شخصیت  خوانی یک سیستم معتبر علمی است که به شما امکان می دهد با توجه کردن به سر نخ های متعدد در زمینه های وضع ظاهر ، کلمات مورد استفاده ، زبان تن ، شغل و حرفه ، آموزش و تحصیلات و علایق خاص آنها به اطلاعات یا قیمتی دست پیدا کنید . این نظام منحصر به فرد اطلاع یابی از شخصیتها به شما امتیاز قدرتمندی می دهد تا با انواع مختلف مردم ارتباط موفق تری برقرار کنید .هر انسان یک موجود منحصر به فرد است شخصیتهای انسان ها با هم تفاوت می کند . ویژگیهای انسان را می توان از هم تمیز داد . این کتاب براساس الگوی روان شناسی موثق و با اعتباری به نام تیپ های شخصیتی  صورت خارجی پیدا کرده است . از این مهارت در بازرگانی ، آموزش و پرورش ومشاوره در بیست سال گذشته تا حدود زیاد استفاده شده است . شخصیت خوانی بسیاری از مشکلات موجود در زمینه ارتباطهای میان فردی را از بین می برد . هر انسانی موجودی منحصر به فرد است اما احتمالا بعضی ها به یکدیگر شباهت دارند ، عواملی گوناگونی روی رفتار افراد تاثیر می گذارند که از جمله آنها می توان به ژن ها ، طرز تربیت ، استعدادهای درونی ، قابلیت ها ، زمینه های فرهنگی ، مقاطع زمانی و مکانی و موقعیت های ویژه توجه نمود در حالیکه الگوهای رفتاری مختلفی می توانند وجود داشته باشند به این نتیجهرسیده ایم که تیپ شخصیتی ازهمه مفیدتر و اطلاع دهنده تر است . یکی از دلایل آن این است که تیپ شخصیتی به دقت ویژگی های شخصیت را که در تمام اشخاص هست مشخص می سازد . تیپ شخصیتی مفید هم هست زیرا رفتار را به شکلی مثبت و غیر داوری کننده توصیف می کند . البته منظور این نیست که یک تیپ شخصیتی از تیپ دیگر بهتر  یا بدتر است . اما اطلاع از تیپ شخصیتی به ما این اطلاع را می دهد تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنیم اینگونه متوجه می شویم در چه زمینه هایی به یکدیگر شبیه هستیم و در چه زمینه هایی با هم تفاوت داریم . فصل 1: اصول تیپ شخصیتی : چرا اینگونه رفتار می کنیم قبل از اینکه به تیپ شخصیتی بپردازیم ابتدا  کمی درباره ی تاریخچه ی آن می پردازیم . تاریخچه تیپ شخصیتی اولین کسی که به طور مفصل به تیپ های شخصیتی توجه کرد و درباره آن مطلب نوشت ، کارل یونگ سویسی در 70سال قبل بود اما دو زن امریکایی به اسامی کاترین بریگز و دخترش ایزابل میزر بودند که با اهتمام خود درک تیپ های شخصیتی ساده سازی کردند یکی از اقدامات مهم ایزابل برای درک رفتار انسانی ، فراهم آوردن یک ابزار روانی بود که شانزده تیپ مختلف را به درستی شناسایی می کند . او نام این ابزار را ام بی تی آی گذاشت 0 از این شاخص تیپ شخصیتی به طور معمول در موسسات مختلف استفاده می شود .( مدیران برای انگیزه دادن به کارکنان ، ارتقای فعالیتهای گروهی و ... ) تصویر کلی : نگاهی اجمالی به تیپ شخصیتی مبنای تیپ شخصیتی چهار بعد دارد که عبارتند از : 1)اشخاص چگونه انرژی می گیرند ؟ 2) چه نوع اطلاعاتی را طبیعتا" متوجه می شوند و به خاطر می سپارند ؟ 3) چگونه تصمیم می گیرند ؟ 4) چگونه دوست دارند که دنیای بیرون از خود  را سازماندهی می کنند ؟همانطور که می بینید این ابعاد با جنبه مهمی از زندگی سرو کار دارد و به همین دلیل است که تیپ شخصیتی ، رفتار ما و رفتار دیگران را شناسایی می کند . ممکن است بپرسید آیا می توان هم برون گرا بود و هم درون گرا ؟جواب منفی است می توان گفت هرکسی بیشتر به سمتی تمایل دارد ، اما موضوع بر سر تمایل است . موضوع صد در صد نیست . هر کسی به سمتی گرایش دارد . از آنجایی که با چهار بعد تیپ روبه رو هستیم و هرکس در هر بعد یک ترجیح بیشتر ندارد به یک ترکیب شانزده تیپی می رسیم به عبارت دیگر هر تیپ شخصیتی از چهار حرف تشکیل می گردد که ترجیح شخص را درهر یک از ابعاد چهار گانه نشان می دهد . مثلا" کسی می تواند دارای تیپ شخصیتی ISTP  ( درون گرا ، حسی ، فکری ، وملاحظه کننده ) باشد . منظور از ترجیحی انتخاب آگاهانه نیست بلکه یک گرایش درونی و ذاتی است . ما به یک تیپ خاص متولد می شویم و در تمام زندگیمان در آن تیپ باقی می مانیم ، اشخاصی که در تیپ های واحدی قرار می گیرند وجوه مشترک فراوان دارند . شناسایی ترجیحات تیپی خود برای اینکه  دیگران را بشناسید ابتدا باید خودتان را بشناسید ( ابتدا باید تیپ شخصیتی خود را بشناسیم ) ابعاد تیپ های چهار گانه برون گرا یا درون گرا برون گراها (( دیگران محور هستند )) آنها انرژی خود را از دیگران می گیرند و ان را به دیگران هم می دهند . درون گراها (( خود محور هستند )) البته این بدان معنا نیست که خود خواهند به جای آن بیشتربه خودشان متکی هستند . برون گراها پیوسته  دنبال بهانه ای می گردند که روی چیز بخصوصی متمرکز نشوند زیر آنها تحت تاثیر بسیاری از حوادث بیرونی هستند . برون گراها مایلند به آنچه در پیرامونشان می گذرد توجه کنند ، درون گراها می خواند خودشان را غرق در کاری کنند که به آن علاقه مند هستند . اگر به دوران کودکی خود فکر کنید می توانید تیپ ترجیحی خود را شناسایی نمایید . کودکان برون گرا با سایر بچه ها فعالیت اجتماعی دارند اما کودکان درون گرا اغلب دارای یکی دو دوست بیشتر نیستند وتا مدتهای طولانی به دوستی شان با آنها ادامه می دهند . برون گراها ترجیح می دهند از هر کاری علم و اطلاعی داشته باشند اما درون گراها ترجیح می دهند به عمق مسایل و موضوعات بپردازند و تنها به یکی دو موضوع می پردازند و در آن به تبحر لازم برسند . ما در زندگی روزانه خود به هر دو گرایش ( تیپ ) احتیاج داریم . برون گراها با صدای بلند فکر می کنند یعنی اینکه برای اینکه فکر کنند باید حرف بزنند اما درون گراها در داخل کاسه سرشان فکر می کنند  و بیشتر به کیفیت بها می دهند . اگر هنوز متوجه نشده اید که برون گرا هستید یا درون گرا ؟ این سوال می تواند به شما کمک کند ، آیا من بیشتر یک شخص خصوصی هستم یا عمومی ؟در حالیکه تاریخ پر از درون گراهایی  است که نقش های عمومی برجسته ای ایفا کرده اند واز جمله رهبران را تشکیل  داده اند اما در مجموع برون گراها برای انجام دادن فعالیتهای که جنبه بیرونی دارد مفیدتر هستند و از آمادگی بیشتری برخوردارند . حسی یا شمی ( جنگل یا درختان ) بعد تیپی دوم به دو نوع درک و برداشت متفاوت اشاره دارد به عبارت  دیگر اشخاص به دو طریق اطلاعات را جذب می کنند این دو طریق را شمی و حسی می نامند . بعضی ها بخش اعظم اطلاعات خود را از طریق حواس پنج گانه خود دریافت می کنند ( بینایی – شنوایی – لامسه – چشایی – بویایی ) و بعضی نیز اطلاعات را از طریق حس ششم خود می گیرند . این اشخاص به جای توجه کردن به آنچه وجود دارد به آنچه می تواند وجود داشته باشد توجه دارند ما از کلمه شمی برای توصیف این اشخاص استفاده می کنیم . توجه داشته باشید که هیچ کس به طور صد درصد شمی یا حسی نیست همانطور که هیچ کس صد در صد برون گرا یا درون گرا نیست . حسی ها درخت را می بینند اما شمی ها به جنگل نظر دارند ، شخص شمی بجای آنکه به آنچه هست توجه کند بلافاصله به پیوند و رابطه خود با چیزی که می بینند اشاره می کند و رابطه و تداعی خود را با آن نشان می دهند . حسی ها به شکل خطی فکر می کنند به طوری که هر اندیشه به دنبال اندیشه دیگری از راه می رسد اما اغلب شمی ها از روی اندیشه ها پرش می زنند . شمی ها اغلب خلاق هستند آنها امکاناتی را می بینند که لزوما" و همیشه مرئی نیستند ، شمی ها معمولا" از قوه تخیل سطح بالایی برخودار ند و اینگونه می توانند به راحتی در خیال شوند. حسی ها معمولا مورد استفاده ای برای چیزی که قبلا کشف شده است پیدا می کنند یکی از دلایل علاقه حسی ها به ارقام و آمار این است که می خواهند از آن به طور دقیق استفاده کنند . شمی ها به کارکرد روانی روابط انسانی علاقه مندند اما حسی ها دنبال نتیجه دقیق و علمی هستند . بسیاری از حسی ها به آنچه آشناست راحت هستند اما شمی ها به آنچه جدید و متفاوت است می اندیشند . برای اغلب شمی ها بخش خلاق فرایند است که لذت بخش است و نیرودهنده است وقتی شور و اشتیاقشان حیات یافت و جنبه واقعیت پیدا کرده ترجیح می دهند که به سر و وقت کار دیگری بروند و جزئیات کار را به شخص دیگری واگذار می کنند خوشبختانه این گروه دوم اغلب حس ها هستند اینها کاری می کنند که جریان به خوبی اجرا و برگزار گردد .شمی ها بیشتر به مطالعات نظری علاقه مند ند که از جمله می توان به فلسفه و روان شناسی ، جامعه شناسی و ادبیات اشاره کرد . اما حسی ها بیشتر به موضوعات درسی ملموس علاقه مند هستند که کاربردهای عملی داشته باشند از جمله رشته های تحصیلی مورد علاقه آنها می توان به مهندسی ، علوم بازرگانی اشاره کرد . البته این هم بدان معنی نیست که مهندس شمی نداریم و یا حسی ها نمی توانند روان شناسان موفقی بشوند معنای آن این است که در مجموع شمی ها به رشته های  مورد علاقه خود و حسی ها هم به رشته های مورد علاقه خودشان توجه دارند . فکری یا احساسی: موضوع اصول یا ارزشها فکر کردن و احساس نمودن چگونگی تصمیم گیری اشخاص را نشان میدهد برای فکریها منطق اصل اول است آنها به هنگام تصمیم گیری ابتدا موضوع را به شکل منطقی تحلیل می کنند اما احساسی ها درست برعکس این شرایط عمل می کنند ، آنها قدمی به جلو می گذارند خود را درون معادله می بینند و از خود می پرسند درباره ی این موضوع چه احساسی دارم ؟احساسی ها بطور طبیعی بیشتر به دیگران فکر می کنند زیرا آنان احتیاج دارند که دوست داشته شوند و مورد توجه قرار بگیرند از این رو سعی دارند که دیگران را راضی کنند . احساسی ها بسیاری از مسایل دیگران را مسایل خود تلقی می کنند و به خاطر اینکه دیگران را نگران نکنند بعضی مواقع دروغ نه چندان جدی می گویند . اما فکریها برای حقیقت گویی و صداقت ارزش قایل هستند و اگر این صداقت گویی آنها کسی را برنجاند ، احتمالا"  مسائل آنقدرها مهم نیست . احساسی ها همدردتر هستند و به احساسات دیگران بهای بیشتری می دهند حتی اگر این بها دادن بی مفهوم باشد و یا منطقی نباشد از سوی دیگر فکریها مجاب و متقاعد نمی شوند مگر انکه حرف منطقی باشد . داوری کننده یا ملاحظه کننده اینکهه اشخاص چگونه دوست دارند دنیاشان را سازماندهی کنند به این بخش از بحث تیپ ها مربوط می شود ملاحظه کننده بودن یعنی که شخص باز و پذیرنده است اما داوری کننده نقطه مقابل شخص ملاحظه کننده است . دلیل اینکه داوری کنند ها میل به تصمیم گیری دارند و ملاحظه کننده ها می خواهند کانالها باز بمانند با موضوع تنش در رابطه است . این تنش اغلب در سطح نا هشیار تجربه می شود بی آنکه شخص اصولا" متوجه آن گردد . چون تجربه کردن نقش ناراحت کننده است انسانها طبیعتا می خواهند کاری کنند که از شدت ناراحتی خود بکاهند داوری کننده تا زمانی که درباره موضوع تصمیم نگرفته اند نقش دارند به همین دلیل می خواهند هر چه سریع تر به انتهای تصمیم گیری برسند و پرونده مختومه اعلام شود اینکار به ا نواع و اقسام گوناگون می تواند انجام شود ،اما معمولا" در برگیرنده یک قضاوت در باره موضوعی است و معمولا هر چه تصمیم مهم تر باشد نیاز به حل و فصل سریع آن بیشتر می شود . اما ملاحظه کننده ها از سوی دیگر اگر مجبور به تصمیم گیری بشوند احساس فشار و ناراحتی می کنند بنابراین برای تسکین ناراحتی خود به این نتیجه می رسند که هر چه دیرتر و کمتر تصمیم بگیرند بهتر است . از سوی دیگر داوری کننده ها  به اطلاعات بیشتری نیاز دارد . داوری کننده ها دوست دارند که شرایط معین و مستقر باشد آنها تحمل این که بگذارند اتفاقات شرایط را تعیین کنند ندارند . آنها در زمین های مختلف نظرات خود را دارند و آنها را با دیگرانن در میان می گذارند . ملاحظه کننده ها هم می توانند عقاید محکم و قدرتمند داشته باشند اماآنها ترجیح می دهند به جای آنکه سیاه و سفید ببینند خاکستری ببینند ( البته هیچ کدام نسبت به دیگری برتری ندارند ) برای داوری کنند ها وقت ارزشمند است آنها وقتشان را هدر نمی دهند اما برای ملاحظه کنند ها زمان چیزی است که می توان تمدیدش کرد . و به تفریح و سرگرمی بها بیشتری می دهند فصل 2: با خود صادق باش توجه داشته باشید که هر تیپ شخصیتی ویژگی خاص خود را دارد که اجزای مختلف هر تیپ شخصیتی را رتبه بندی می کند . به عبارت دیگر مشخص می شود که کدام گرایش از همه قوی تر و کدام گرایش از همه ضعیف تر است و این ترجیحات ( گرایشات ) حالت طبیعی دارند و بطور ناحود آگاه تعیین می شوند . سلسله مراتب تیپ شخصیتی پیش طرحی از نقاط و ضعف و قوت طبیعی آن است و از آنجایی که همه اشخاصی که دارای تیپ واحد هستند از سلسله مراتب مشابهی برخوردارند . وقتی تیپ کسی را بشناسید می توانید درباره نقاط قوت و ضعف او نظر بدهید . برای مثال : اغلب حسی ها ، عمل گرا ، واقع بین و علاقه مند به جزئیات هستند اما اغلب اوقات در دیدن تصویر کلی و یا دیدن امکاناتی که در حال حاضر وجود ندارد با محدودیت ها یی روبه رو هستند برعکس اغلب شمی ها به آسانی انگاره ها را می بینند از امکانات سر در می آورند اما به علت آنکه در زمینه حسی به اندازه کافی قوی نیستند ، نمی توانند آنطور که لازم است به واقعیت ها توجه کنند ، جنبه های عملی در آنها ضعیف است و غیر واقع بین هستند . طبق تعریف چهار بخش ممکنه در تیپ هر شخص هست که سلسله مراتب آنها را شکل می دهد و همیشه به آنها (( عملکرد )) می گویند . حس کردن یا شمی بودن ، فکری یا احساسی بودن این سلسله مراتب درون گرا یا برون گرا بودن و داوری کنند ه یا ملاحظه کننده بودن را در برنمی گیرند اینها را به حساب نگرش و طرز تلقی می گذاریم وبه وسیله اولین و آخرین حرف موجود در یک تیپ نشان داد می شوند . نظم اهمیت این چهار مورد هر تیپ تفاوت می کند به عبارت دیگر برای یک تیپ شمی بودن می تواند قوی ترین به حساب آید و در تیپ دیگر حسی بودن می تواند قدرت بیشتری داشته باشد . هریک از چهار عملکرد نقش متفاوتی ایفا می کنند . ما عملکرد اولی را راهنما می نامیم (( نقش رهبر و رئیس)) این عملکرد پیشرفته ترین و مهم ترین بخش آن تیپ را تشکیل می دهد . عملکرد دوم وظیفه اصلی کمک به راهنماست که اینکار را با ایجاد تعادل انجام می دهد . عملکرد سوم هم هست که در اغلب اشخاص تا دوران میانسالی شکل نمی گیرد در جوانها قدر و اهمیت این یکی به اندازه ای کم است که نقطه قوت به حساب نمی آید بلکه نقطه ضعف محسوب می شود . وقتی شخص رشد می کند و پا به سن می گذارد براهمیت و نقش آن افزوده می گردد و سرانجام به عملکرد با کمترین حد رشد یافتگی می رسیم که به منظور حفظ اختصار آن را کمترین می نامیم . در هر انگاره تیپی کمترین نقطه مقابل راهنما است . از آنجایی که را هنما رشد یافته ترین است کمترین یا کمترین میزان رشد روبه رو ست در واقع می توان گفت که پاشنه آشیل شخص به حساب می آید . ما در صورتی در بهترین شرایط خود ظاهر می شویم که از عملکرد راهنما و دوم خود بیشتر استفاده کنیم . اما در مواقعی به خاطر استرس و عوامل دیگر باید از عملکرد های کم اهمیت تر خود استفاده نماییم . تیپ               راهنما(1)            دوم (2)       سوم (3)               کمترین(4)  SJ ها    ESTJ    فکری     حسی    شمی    احساسی ISTJ    حسی     فکری                      احساسی    شمی ESFJ    احساسی    حسی    شمی    فکری ISFJ    حسی    احساسی    فکری    شمی SP ها    ESTP    حسی    فکری    احساسی    شمی ISTP    فکری    حسی    شمی    احساسی ESFP    حسی    احساسی    فکری    شمی ISFP    احساسی    حسی    شمی    فکری NTها    ENTJ    فکری    شمی    حسی    احساسی INTJ    شمی    فکری    احساسی    حسی ENTP    شمی    فکری    احساسی    حسی INTP    فکری    شمی    حسی    احساسی NFها    ENFJ    احساسی    شمی     حسی    فکری INFJ    شمی    احساسی    فکری    حسی ENFP    شمی    احساسی    فکری    حسی INFP    احساسی    شمی    حسی    فکریکلید راهنما فکری : تصمیم گیری عینی و منطقی احساسی : درک کردن و برقراری رابطه با اشخاص حسی : در لحظه حضور داشتن ، نگاه واقع بینانه داشتن شمی : توجه به امکانات وکاربردها گروه های مشربی ( در فصل 4 در باره انواع مشرب ها بحث می کنیم ) SJ : داوری کننده و حسی یا((  سنتی ها  )) SP: ملاحظه کننده و حسی یا (( تجربه کننده ها )) NT: فکری ها و شمی ها یا (( ادراکی ها ، خیالی ها )) NF: احساسی ها و شمی ها یا (( آرمان گراها )) فرایند تایید کردن تایید کردن تیپ خود در واقع تمرینی در فرایند حذف کردن است یعنی اینکه دو تیپی که به شخصیت  شما نزدیک است را انتخاب می کنید و وقتی خصوصیات هر دو را خواندید حتما نباید تک تک خصوصیات در مورد شما صدق کند بلکه باید تا حدودی شبیه شما باشد اگر احساس کردید 80 درصد مطلب در مورد شما صدق می کند به احتمال زیاد تیپ خود را پیدا کرده اید در واقع در عمل هر کس می تواند تنها یک تیپ واقعی داشته باشد اگر شما در مورد سه ترجیح خود کاملا مطمئن هستید: درون گرا ، فکری ، و داوری کننده اما در مورد این که شمی یا حسی هستید اطلاع زیادی ندارید باید دو برش را بخوانید ISTJ, INTJ روش دیگری برای تایید کردن تیپ خود استفاده از جدول فوق می باشد . فرض کنیم در مورد ترجیحات خود در زمینه های برون گرا بودن ، شمی بودن و داوری کننده تردیدی ندارید اما مطمئن نیستید که فکری هستید یا احساسی اگر به جدول نگاه کنید می بینید که عملکرد راهنما برای ENTJ فکری بودن و کمترین آن احساسی بودن است در حالی که عملکرد راهنما برای ENFJ احساسی بودن و عملکرد کمترین فکری بودن است . بهتر است که بخش فکری و احساسی بودن را بخوانید و بعد برش ENTJ و  ENFJ را مطالعه کنید و برشی که با تیپ شما همخوانی بیشتری دارد را انتخاب کنید . نکته مهمی که در جریان تایید سازی باید به آن توجه داشت این است که شما می خواهید تیپی که شما را تعریف می کند پیدا کنید مساله این نیست که چگونه می خواهید باشید . مطالعه برش ها توضیحات در برشهای تایید کننده ضرورتا" تا حدی ژنریک هستند یعنی ویژگی ها و رفتارهایی  را که در مورد اغلب اشخاص آن تیپ صدق می کنند توضیح می دهند البته طبیعی است تک تک کلمات در مورد هر یک از اشخاص صدق نمی کند ، زیرا هر کس منحصر به فرد است .و اگر ده نفر با تیپ واحد ویژگی های مشابه و مشترک فراوان دارند هیچ کدامشان صد در صد با دیگری برابر نیست و به همین دلیل باید به انگاره های تشابه توجه داشته باشید . برش ها نقاط قوت و ضعف طبیعی هر تیپ شخصیتی را نشان می دهد در بیشتر مواقع قوت خودمان را تمیز می دهیم اما نقاط ضعف خود را نمی توانیم به سادگی مشخص کنیم . اگر می بینید نقاط قوت با آنچه در شما هست شباهت بیشتر دارد اما نقاط ضعف از این کیفیت برخوردار نیست یا شما تیپ شخصیتی صحیح خود را پیدا نکرده اید یا اینکه نمی خواهید به نقاط ضعف خود اذعان کنید . بخش  دوم     سیستم : یادگیری شخصیت خوانی فصل 3: استفاده از ترجیحات به عنوان سر نخ به هنگام شخصیت خوانی اشخاص استفاده از سر نخ ها نقش بسیار موثری ایفا می کنند . انسانها منحصر به فرد هستند پس به ندرت می توان به یک رفتار خاص اشاره کرد و براساس آن ترجیح را مشخص نمود شخصیت خوانی دقیق زمانی امکان پذیر می شود که رفتاری را به تکرار مشاهده کنیم . این سر نخ ها بسیار ظریف به ما کمک می کنند تا تیپ شخصیتی خود را تشخیص دهیم . درون گرا یا برون گرا ؟بااین سر نخ ها می توان درون گرا یا برون گرا را به خوبی تشخیص داد زبان تن – سطح انرژی برون گراها انرژی فوق العاده زیادی دارند که به هنگام صحبت کردن حرارت و انرژی بسیار بیشتری نسبت به درون گراها استفاده می کنند . به هنگام صحبت با حرکت اندامهای خود بر صحبتهایشان تاکید می گذارند دستهایشان را به اطراف تاب می دهند ، سرعت و تنوع حرکت دستهایشان بسیار زیاد است . ابزارهای چهره و صورت آنها هم زیاد است اما درون گرا کم حرکتند و کمتر حرف می زنند آنها به طور طبیعی دوست دارند که انرژی خود را ذخیره کنند . رفتار آرام تر و ملایمتری دارند . سبک ارتباط برون گرا به مراتب بیشتر حرف می زند با صدای بلند فکر می کنند صحنه گفت و گو را در انحصار خود می گیرند وقتی با سوالی رو به رو می شوند اغلب برون گرا ها بلافاصل شروع به صحبت می کنند . پرو صدا تر هستند ، برون گراها نه تنها حراف تر هستند بلکه میزان صدایشان بلندتر است .برون گراها اغلب در شرایط اجتماعی راحترند و می توانند به راحتی حرف بزنند به خصوص اگر مجبور باشند برای صحبت کردن رقابت و تلاش کنند برون گراها در هنگام صحبت ضمیر ما را ترجیح می دهند به راحتی تماس چشمی برقرار نمی سازند . اما درون گراها وقتی مورد سوال قرار می گیرند مکث می کنند و به سوالی که از آنها شده است می اندیشند و بعد جواب می دهند ، آرامتر هستند و ساکت ، ضمیر من را بیشتر در صحبتهایشان استفاده می کنند انگاره های صحبتی آنها ثابت و سرعت کلام آتها آهسته تر و یکنواخت تر است ، و اغلب تماس چشمی خوبی برقرار می سازند . وضع ظاهر گرچه سر نخ قدرتمندی برای تمیز قایل شدن میان این دوبعد نیست اما تفاوتهایی  دارند که می تواند بسیار مفید باشد از آنجای که برون گراها اغلب بیش از درون گراها م خواهند توجه دیگران را به خود جلب کنند ممکن است لباسهایی با رنگ روش و مد روز بپوشند و با اتومبیلهای شیک و گران رانندگی کنند درون گراها بیشتر رنگهای ساده و بی زرق و برق می پوشند زیرا نمیخواهند کانون توجه قرار گیرند . میزان تبادل فعل و انفعال برون گراها معمولا" از تبادلهای اجتماعی بیشتری و دوستان بیشتری برخوردارند در مورد اشخاص برون گرا این سر نخ بسیار خوبی است درون گراها اغلب تبادل و تعامل زیادی ندارند و دوستان محدودی دارند حرفه و شغل انتخاب شغل و حرفه می تواند راهنمای مناسبی به دست دهد اما فرضیه سازی صرفا براساس شغل و حرفه می تواند به شکل خطرناکی گمراه کنند باشد زیرا اشخاص بدون توجه به  استعدادهایشان شغل انتخاب می کنند و در نتیجه از کارشان آنقدرا راضی نیستند . برون گراها به مشاغلی علاقه مندند که به آنها امکان بدهد با دیگران ارتباط بیشتری برقرار کنند بتوانند روی انواعی از مشاغل کار کنند کارهای متنوع داشته باشند و بتوانند ایده های خود را به سمع و نظر دیگران برسانند . اما درون گراها به مشاغلی علاقه مندند که به آنها امکان بدهد روی یک موضوع متمرکز شوند روی مطالب به خوبی فکر کنند و سرعت کار یکنواختی داشته باشند . البته نباید صرفا براساس عنوان شغلی افراد درباره برون گرا یا درون گرا شتاب زده قضاوت کنید . از جمله مشاغلی که توجه درون گراها را به خود جلب می کند می توان به کارهای هنری ، نقاشی ، کامپیوتر ، برنامه نویسی ، حسابداری و نویسندگی اشاره کرد و مشاغل مورد علاقه برون گراها : بازاریابی ، روابط عمومی ، مددکار اجتماعی و مدیریت می باشد . علاقه و سرگرمی برنامه های اوقات فراغت افراد می تواند در مواقعی درون گرا یا برون گرا بودن اشخاص را نشان بدهد اما مهم این است که اینکار را چگونه انجام می دهند مثلا" از ماهیگیری به تنهایی لذت می برند و یا به اتفاق دوستان درون گراها بیشتر فعالیتهایی که به تنهایی صورت می گیرند را انجام می دهند مانند کتاب خواندن ، باغبانی ، خیاطی و نیز فعالیتهایی که انجام دادن آها مستلزم صرف وقت زیاد است . مانند شطرنجاما برون گراها معمولا" فعالیتهایی زا ترجیح می دهند که در آن عمل و تبادل زیاد است همچنین رشته های ورزشی مورد علاقه درون گراها اغلب به ورزشهای انفرادی مانند شنا کردن ، ذویدن و بازی تنیس و ا گلف اما برون گراها ورزشهای دسته جمعی را ترجیح می دهند . حسی یا شمی سبک و طرز ارتباط بهترین سرنخ در برگیرنده زبان ، ساختار جمله و کلماتی است که در مورد لستفاده قرار می گیرند . حسی ها به شکلی ساده ارتباط برقرار می سازند و حال آنکه شمی ها به طرز پیچیده تری حرف می زنند . حسی ها هم به واقعیتها و مشخصه ها توجه دارند اما به ترتیب و به مترادف حرف می زنند از حرف اول شروع می کنند و به حرف آخر می رسند . حسی ها بسیار دقیق هستند . شمی ها به جزئیات توجه ندارند و مرتب  از یک ایده به سراغ ایده بعدی می روند . جملات حسی ها کوتاه است اما جملات شمی ها بلند و طولانی است و در بسیاری از مواقع جمله تمام نمی شود . حسی ها در زمینه زبان با صرفه جویی و اقتصادی برخورد می کنند زبان در مجموع خوشایند شمی هاست . آنها کلمات خود را به دقت انتخاب می کنند و به نقش و اهمیت زبان وقوف کامل دارند ، دوست دارند با کلمات بازی کنند . کتاب مورد علاقه شمی ها رمان می باشد و کتاب مورد علاقه حسی ها غیر داستانی است . نوع لطیفه شمی ها اغلب روشنفکرانه در رابطه با زبان سیاست و یا مباحث جاری است اما حسی ها لیفه های جسمانی و فیزیکی را دوست دارند . جهت گیری آتی یا فعلی حسی ها به زمان حاضر و گذشته توجه دارند حافظه آنها بسیار قوی است . شمی ها به آنچه جدید و بکر است توجه دارند آنها برای آینده بهای بیشتری قایل هستند . هشیاری جسمانی و حرکتی حسی ها اغلب از بدن و پیرامون فیزیکی خود اطلاع دقیق دارند . از اندامی موزون برخوردارند ، هنگام راه رفتن به شکلی موزون قدم برمی دارند . این مطلب در مورد اغلب شمی ها صدق نمی کند آنها به جای انجام دادن بیشتر فکر می کنند . حرفه و شغل شمی ها کارهایی را دوست دارند که به آنها امکان بدهد از شیو ه های خلاق و بدیع برای انجام دادن آنها استفاده کنند شمی ها پروژه های پر چالش را ترجیح می دهند . از جمله کارهای مورد علاقه حسی ها می توان به مدیریت ، بانکداری ، افسری پلیس ، مدیر مدرسه ، زراعت ، معلمی ، حسابداری ، پرستاری ، و غیره اشاره نمود . اما کارهای مورد علاقه شمی ها : روانشناسی ، روحانی ، مشاوره ، نویسند ، روزنامه نگار ، هنرمند ، وکیل می باشد اما به این معنا نیست که هر نویسنده ای را که دیدیم شمی و یا هر خلبانی حسی باشد در واقع اشخاص با این خصوصیات به مشاغلی که به نمونه هایی از آن اشاره شد گرایش دارند . تحصیلات و آموزش حسی ها خواهان مطالعه درباره واقعیت هستند آنها به موضوعاتی که عملی باشند علاقه مند هستند رشته های درسی در دانشگاه که حسی ها را به خود جلب می کند شمانل ریاضی مهندسی ، بازرگانی می باشد . اما شمی ها به رشته های تحصیلی که با ایده ها ، نقطه نظرها ، مفاهیم و نظریه ها رابطه داشته باشند علاقه مند ند از جمله رشته های تحصیلی مورد علاقه آنها هنر ، علوم و روانشناسی ، جامعه شناسی ، علوم سیاسی می باشد . وضع ظاهر معمولا" حسی ها با آگاهی بیشتری که از بدن خود دارند بیشتر به سر و وضع خود میرسند و به آنچه مد است توجه بیشتری دارند در حالیکه شمی ها طراح لباس خوبی هستند این حسی ها هستند که در باره ی این که چه لباسی باید مد روز باشد تصمیم می گیرند . شمی ها با توجه به علاقه و برداشت خود لباس می پوشند اما حسی ها با توجه به نیازهایشان لباسهای مناسبتری می پوشند . فکری یا احساسی بسیاری از کیفیات شخصی دیگر که در قالب رفتار شخص در قبال دیگران ارزیابی می کنیم با اندیشه ها و احساس دیگران رابطه دارد . معمولا فکریها با افراد رفتار سردتری دارند اما احساسی ها گرم هستند البته باید در نظر گرفت که شخص کجا و با چه کسی صحبت می کند ( موقعیت صحبت کردن را باید در نظر بگیریم ) احساسی ها اغلب رفتار دوستانه تری دارند از نظر دیگران احساسی ها خوب و مهربان هستند آنها دوست دارند دیگران را راضی کنند اما فکریها ترجیح می دهند اسباب ناراحتی برای خود فراهم نکنند .احساسی ها به طور طبیعی در فعالیتهای اجتماعی در گیر می شوند ، احساسی ها به رفاه دیگران توجه دارند ، حساسیت احساسی ها بهروشهای دیگری دیده می شود آنها به ندرت درباره دیگران لطیفه می گویند به ندرت حرفی می زنند که دیگران خجالت بکشند .احساسی ها چون نمی خواهند احساسات دیگران را جریحه دار کنند بشتر به جای رقابت با دیگران تشریک مساعی می کنند . فکریها از قاطعیت بیشتری بر خوردارند ، بیشتر ابراز وجود می کنند ، آنها را پوست کلفت می نامند ، علتش چون به سختی تلاش می کنند که عینی باقی بمانند . در جریان تبادلهای میان شخصی احساسی ها بسیار مودبانه و با لطف حرف می زنند و به راحتی تشکر می کنند برعکس آنها فکریها در کار تعریف و تشکر کردن از مهارت مناسبی برخوردار نیستند . زبان زبان و کلماتی که در گفت و گو استفاده می شود می تواند فکری یا احساسی بودن را مشخص کند . احساسی ها در مکالمات خود به جنبه های توافقی توجه دارند اما فکریها به تفاوتها توجه دارند . احساسی ها در کلام خود رفتاری تشکر آمیز دارند و اگر قرار باشد انتقادی بکنند کلامشان کاملا" سیاست مداران و محتاطانه است . فکریها با توجه به شرایط سعی می کنند از کلمات دقیق استفاده کنند . فکریها اغلب آرامتر و یکنواخت تر صحبت می کنند ، افکارشان اغلب سازمان یافته تر است حتی در شرایط استرس و تعارض ، احساسی ها بیشتر افراد را با اسم صدا می زنند . زبان تن احساسی ها معمولا" تبسم می کنند ، اخم می کنند و بیشتر ازفکریها از ابزارهای صورت و چهره استفاده می کنند احساسیها بیشتر می بوسند و در اغوش می کشند . داوری کننده یا ملاحظه کننده رفتار و سلوک داوری کننده ها رسمی تر ، متعارف تر ، و سنتی تر هستند و اما ملاحظه کننده ها البته خودمانی تر و غیر متعارف و غیرسنتی هستند . ملاحظه کننده ها سازگارترند اما داوری کننده ها رفتاری رئیس مآبانه دارند . وضع ظاهر داوری کننده ها اغلب لباسهای رسمی می پوشند و می خواهند همه چیز مرتب باشد اما ملاحظه کننده ها افردی خودمانی تر هستند معمولا"به سر و وضعشان آنقدر رسیدگی نمی کنند . طرز برقراری ارتباط و صحبت یکی از بارزترین خصیصه های داوری کننده ها قاطعیت آنهاست . اما ملاحظه کننده ها برعکس معمولا در تصمیم گیری با دشواری روبه رو هستند . داوری کننده ها با اطمینان و قاطعیت حرفشان را می زند اما ملاحظه کننده ها به حرفی که می زنند اطمینان ندارند. سبک و طرز کار ملاحظه کننده انجام دادن کار و فرایند کار برایش مهم است اما داوری کننده ها به نتیجه کار بها می دهند . داوری کننده ها جذب سیستم می شوند چو سازمان یافته هستند اما ملاحظه کننده ها سیستم را اغلب مزاحم و غیر ضروری می دانند . شغل و حرفه داوری کننده ها مناسب مشاغلی هستند که لازم باشد طی روز تصمیمات متعدد بگیرند و به آنها امکان کنترل بدهد ، مثل مدیر ، حسابدار ، قاضی  . اما ملاحظه کننده ها کارهای انعطاف پذیر را ترجیح می دهند ( مشاغل تفریحی ) مثل روزنامه نگار ، نویسنده ، هنرمند فصل 4 مشرب : چهار طبیعت متفاوت انسان ترجیحات تیپی افراد سر نخ های مفیدی برای شناسایی اشخاص به دست می دهد اما به همان اندازه که هر ترجیح اهمیت دارد ما معتقدیم که یک ترکیب مهم ترجیحات ناشی از هسته تیپ شخص است . اسم این را مشرب یا خلق و خوی می گذاریم ، که ارزشهای کلیدی و انگیزه های شخصی را مشخص می سازد . آشنایی با این مشرب به دو طریق سودمند است : نخست آن که درک شما را از رفتار و تیپ افزایش می دهد و روشی سریع برای شخصیت خوانی اشخاص در شما ایجاد می کند . از آنجایی که مشرب اشخاص در تمام طول عمرشان به یک شکل باقی می ماند مشرب می تواند شما را در شناسایی اشخاص کمک کند . ماعلم و اطلاع از مشربها را یک روانشناس کالیفرنیایی بنام دیوید کرسی انجام داد از چهار اسم برای مشربها استفاده شده است . سنتی ها : سنت گرا نامی است که ما برای اشخاص که ترکیب حسی بودن و داوری کردن را ترجیح می دهند انتخاب کرده ایم . ارزشها و کیفیت ها : سنتی ها به مسئولیت ، وظیفه و خدمت به جامعه اهمیت می دهند چون به ساختار و سلسه مراتب و سازمان دهی توجه خاص دارند مقام مدیریت بسیاری از سازمانها را به عهده دارند . افرادی پرکار و سخت کوش و قابل اعتماد هستند . ارزشهای خانوادگی یک شعار سیاسی نیست بلکه طریقی برای زندگی کردن است .. به قانون و مقررات توجه فراوارن دارند طبیعتا" محتاط ، مراقب ، عملی ، و واقع بین هستند . سر نخ های شناسایی سنتی ها سنتی ها حسی و داوری کننده هستند بنابراین بسیاری از سر نخ های مربوط به حسی بودن و داوری کننده کردن در مورد آنها صدق می کند . در محدوده هر مشرب چهار تیپ هست . تفاوت قابل ملاحظه ای میان این چهار تیپ وجود خواهد داشت . بنابراین در حالی که اغلب سر نخ ها در مورد اغلب سنتی ها صدق می کند در مورد تمام سنتی ها مصداق نخواهد داشت . رفتار و سلوکسنتی ها اشخاص جدی ، مسئول ، صریح ، و ثابت قدم هستند . افرادی سمی و مودب و خوش اخلاق و محترم هستند و برای مقامات بالادست و مسن تر از خود احترام فراوان قائل هستند . وضع ظاهر محافطه کارانه لباس می پوشند ، لباسهای کلاسیک را ترجیح می دهند . عملی بودن لباس بیش از مد و سبک آن ارزش دارد . لباسهایشان تمیز و مرتب است . ( ظاهر سنتی ها بسیار آراسته و با ثبات است ) سبک برقراری ارتباط سنتی ها به شکل مستقیم ، شفاف ، روشن و موثر ارتباط برقرار می کنند . درباره چیزهای نو و جدید حرف می زنند ، برای آنها صحبت درباره مسایل نظری یا موقعیت های فرضی راحت نیست . در صحبت هایشان به حقایق و جزئیات متعددی اشاره دارند بسیار دقیق هستند . حرکت بدن سنتی ها آدم های بی دست و پا نیستند به لحاظ رفتاری و جسمانی محکم و استوار هستند . سریع راه می روند انگار همیشه کار مهمی دارند که باید انجام  دهند . حرفه و شغل آنها ترجیح می دهند در محیطی مطمئن و قابل پیش بینی کار می کنند . دوست  دارند از آنها به خاطر کار شان قدر شناسی می شود . تغییرات زیاد را دوست دارند در مشاغل تجاری ، مدیریت ، آموزش ، و مراقبت های درمانی و کار در دستگاههای داوری و قضاوت زیاد دیده می شوند . علایق و سرگرمی تفریحات و سرگرمی آنها شامل ورزش کردن ، مربی گری ، در رشته های ورزشی ، نرم دویدن ، راه رفتن و تماشای پرندگان ، ماهیگیری ، نجاری و چوبکاری است و کارهای هنری مانند سوزن دوزی ، سلگری و غیری از و جمع آوری عتیقه لذت می برند . تجربه کننده هااشخاص با ترجیح حسی و ملاحظه کننده را تجربه کننده می نامیم ارزشها و کیفیت ها تجربه کننده ها با حوادث زندگی آزادنه برخورد می کنند . برنامه ریز نیستند انجام دهنده و اهل عمل هستنددوستدار تفریح و خوشی هستند . بازیگران ماهری هستند که رقابت را دوست دارند به لحظه اکنون توجه دارند ، انعطاف پذیر هستند ، ریسک پذیر هستند ، دوست دارند زندگی و حوادث آن را تجربه کنند . سر نخ های شناسایی تجربه کننده ها رفتار و سلوک آسان گیر ، راحت و با روحیه شاد هستند روحیه آرامی دارند و دوست دارند که تفریح داشته باشند ، زیاد تبسم می کنند ، کارها را سخت جدی نمی گیرند در لحظه اکنون زندگی می کنند . وضع ظاهر لباسهای اسپورت می پوشند ( اما جنس و بافت آن اهمیت دارد ) با توجه به شرایط ممکن است با سر و وضع آراسته باشند . سبک برقراری ارتباط تجربه کننده ها دوستانه و غیر رسمی بودن در گفتگو هستند ، راحت تر حرف می زنند ، ترجیح می دهند درباره ی چیزای حقیقی حرف بزنند و دیگر سوالات فلسفی و یا بحث درباره ی مسایل داغ سیاسی نشوند .حرکت بدن بیشترین آگاهی جسمانی را دارند ، کارهای جسمانی را سریع تر از سایر مشربها می آموزند  خوش حالت راه می روند و اعتماد به نفسی را به نمایش می گذارند . شغل و حرفه در مشاغلی که در آن تنوع وتغییر زیاد باشند علاقه مندند . آنها به محیط کاری پر انعطاف ، بدون بوروکراسی ، و بدون قاعد و مقررات فراوان علاقه مندند . تفریح و سرگرمی به ورزش علاقه زیادی دارند ( بهترین تفریح آنها ورزش و فعالیت بدنی است ) . اداراکی ها شمی بودن و فکری بودن را ادراکی می گویند . ارزشها وکیفیت ادارکی ها شیفته رسیدن به علم و اطلاع هستند در حل مسایل و مشکلات راحت و قدرتمند ظاهر می شوند ، افرادی منطقی ، تحلیل گر ، عینی و با انصاف هستند . برای قبول چیزی احتیاج به دلیل و مدرک کافی دارند . سر نخ های شناسایی ادارکی ها سلوک و رفتار مورد اعتماد و تحسین دیگران هستند . می خواهند مورد احترام مردم باشند . اما اگر مورد احترام قرار نگیرند و به مبارزه طلبیده شوند پرخاشگر و مشاجره آمیز می شوند . وضع ظاهر به ارتباط های میان شخصی توجه کافی دارند بنابراین از سر وضع خود برای نشان دادن موقعیت و قدرت فردی خود استفاده می نماید . سبک و طرز ارتباط ادراکی ها اغلب دوستدار زمان هستند از کلمات و واژه های چشم گیری استفاده می کنند . اداراکی ها ارتباط برقرار کنندگان ماهری هستند . شغل و حرفه علاقه به کارهایی که هدفهای روشنفکرانه و دستاوردهای ملموس را پی بگیرد دوست دارند از خلاقیت خود برای حل انواع مسایلی که ممکن است با آن رو به رو شوند استفاده نمایند کارهای مدیریتی و سطح بالا ، مشاور مستقل ، کار کامپیوتری حرفه ای ، دانشمند ، وکیل ، برنامه ریز و روان پزشک تفریح و سرگرمی ادراکی ها به رشد و اعتلای شخصی بها می دهند . به مهارت های جدید و زبانهای خارجی علاقه مندند . به ورزشهای انفرادی هم علاقه مند ند . آرمان گراها شمی و احساسی ها بودن را ترجیح می دهند . به تصاویر و به آینده توجه دارند . ارزشها و کیفیت ها برای آرمانگرها فلسفی زندگی سفری برای خود شناسی و خود یابی است . آنها دوست دارند که تا حد امکان خود و دیگران را بهتر بشناسند . آنها روی منحصر به فرد بودن و اصلیت داشتن تاکید فراوان دارند . سر نخ های شناسایی آرمانگرها رفتار و سلو ک به جنبه معنوی بهای فراوان می دهند ، فرصت فراوانی را به بحث و اندیشه درباره مسایل جانی می گذرانند . اغلب به نظر می رسد که گفتنی فراوان دارند . وضع ظاهرحالت و قیافه غیر متعارف دارند چون به منحصر به فرد بودن بهای فراوان می دهند سعی می کنند لباسهایی بپوشند و از جواهراتی استفاده کنند که منحصر به فرد بودن آنها را نشان بدهد . سبک برقراری ارتباط یکی از خواسته ها ی اصولی آرمانگرها درک کردن خود ، دیگران و معنای زندگی است آنها به روابط خود با دیگران اهمیت می دهند . از یک ارتباط دوستانه و صمیمانه بهر می گیرند . آنها در نزدیکی دیگران قرار می گیرند و به چشمان آنها نگاه می کنند . حتی دوستانه در مسایل خصوصی دارند . اگر با کم مهری و بی احساسی دیگران مواجه شوند رنجیده خاطر می شوند . حرکت بدن به طرز و حالت بدنشان اهمیت می دهند بیشتر ساکن دنیای احساسات و تصورات خود می باشد . چون به دنیای فیزیکی پیرامون خود بهای لازم را نمی دهند از کیفیت مطلوب جسمانی برخودار نیستند . شغل و حرفه آرمانگرها می خواهند به کارشان ایمان و اعتقاد داشته باشد . در میان مشاغل مختلف کارهای هنری ، روان شناسی ، مشاوره ، تدریس ، مربی گری را دوست دارند . فصل 5: چرا آنچه را می بینید همیشه آن چیری نیست که به دست می آورید احساسات اشخاص معمولا" به یک یا دو طریق ادراک می کنند و یا اطلاعات لازم را به دست می آورند از طریق حس یا از طریق شمی ، حسی ها به واقعیت ها و چیزهای خاص توجه دارند . شمی ها به امکانات و احتمالات و کاربردها می اندیشند . مردم به دو طریق قضاوت و داوری می کنند یا تصمیم می گیرند با فکری بودن از تحلیل های منطقی و یا غیر شخصی استفاده می کنند و یا احساسی بودن به ارزشهای شخصی خود متکی هستند مفید است . فرایند داوری کردن را یک بازده در نظر بگیریم . در تلاش برای شناسایی تیپ اشخاص بسیار مفید است که می توان به رفتار او نگاه کنید .وقتی اشخاص احساساتشان را به دیگران بروز می دهند اصطلاحا" به آنها احساسی برون گرا می گویند . اما اشخاصی که احساسات خود را در درونشان حفظ می کنند احساسی درون گرا نامیده می شوند . احساسی برون گرا به هشت دسته تقسیم می شوند چهار دسته به طور طبیعی احساسی و چهار دسته هم فکری هستند . چهار تیپ احساسی که احساساتشان را برون ریزی می کنند . ENFJ- INFJ-ESFJ-ISFJ این چهار تیپ در دو حرف آخر خود یعنی FJ با هم شریک هستند . چهار تیپ فکری که احساساتشان را برون ریزی می کنند . ENTP- INTP- ESTP- ISTP     این چار تیپ هم در دو حرف آخر TP با هم شریکند این دو گروه مشابه هم نیستند اما می تواند مشابه هم به نظر برسند و به همین دلیل لازم است که بتوانیم احساسی ها ی حقیقی را از فکری هایی که صرفا شبیه احساسی ها هستند ، از هم تمیز دهیم .سر نخ های کلی برای شناسایی احساسی برون گرا معمولا" کسانی که احساسات خود را نشان می دهند FJها و TYها 1)    تلاش می کنند تا با دیگرن در تماس شوند ( احساسات دیگران را به راحتی می خوانند و می دانند دیگران چه می خواهند و انگیزه تا دارند که خواسته آنها را برآورده سازند ) 2)    سعی می کنند دیگران را راضی کنند و مورد تایید و تصدیق آنها قرار گیرند ( بخصوص FJها ) 3)    دارای جذبه و کشش هستند ( در صحبت و متقاعد کردن ) ( به ویژه برون گراهای واقعی ) 4)    به لحاظ جسمانی دیگران را تحت تاثیر قرار می دهند . هنگام صحبت با دیگران از ابزار چهره استفاد می کنند . ( تبسم  - خندیدن – چشمک زدن – اخم کردن ) با دیگران رابطه فیزیکی برقرار می کنند به هنگام صحبت نزدیک می شوند در آغوش می کشند و نوازش می کنند . از عباراتی نظیر حتما خسته شدی یا بله احساسات را درک می کنم استفاده می کنند 5)    دیگران را سرزنش و یا تحسین می کنند . 6)    سعی می کنند ظاهری آراسته داشته باشند . سر نخ های احساسی های داوری کننده  ( FJها ) 1)    با توجه به ارزشهای شخصی خود تصمیم می گیرند . 2)    معمولا " با احساسات خود و دیگران راحت هستند ( درباره اش حرف می زنند و با دیگران در میان می گذرانند ) 3)    علاقه مند به کمک به دیگران هستند . با استفاده از زبان ارزشهای خود را بروز می دهند از کلماتی مثل عالی است زیباست . برجسته است استفاده می کنند .نقطه نظرهای قدرتمند دارند و آنا را ابزار می کنند . 4)    با ابزارهای چهره تصدیق و تایید خود را بیان می کنند . سر نخ های شناسایی اداراکی ها ی فکری (TP)ها ISTP-ESTP-INTP-ENTP 1)    براساس تحلیل های غیر شخصی و با توجه به اینکه دیگران چگونه تحت تاثیر قرار می گیرند تصمیم می گیرند . 2)    از جنبه های احساسی خود برای برقراری ارتباط با دیگران و دستیابی به اهداف خود استفاده می کند . 3)    می توانند به جنبه های مختلف یک موضوع توجه کنند و درباره جنبه مثبت و منفی آن بحث و مشاجره کن

نویسنده مطلب: محمد حسن عبدالملکی

محمد حسن عبدالملکی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...