آئین سخنـرانی گردآوری: علی رضایی تبار
مقدمه راز خوشبختی چیست؟ دیگران هم زیاد در جستجوی این کیمیا بوده و آنهایی که قدرت داشتهاند نتیجه مطالعات و افکار خود را نوشته اند و از همه آنها چنین نتیجه گرفته میشود که پس از تأمین سلامتی بهترین وسیله خوشبختی داشتن رفیق خوب و طرف علاقه بودن است. مطالب کتاب "رمز نفوذ در دیگران" را میتوان به سه قسمت تقسیم نمود: اول: تعلیم و طرز بیان در مقابل جمعیت دوم: تعلیم طرز تهیه گفتار سوم: تمرینات برای خوب و خوش آهنگ شدن صدا من وقتی که در مقابل عده زیادی ایستاده میخواهم حرف بزنم به قدری دست و پای خود را گم میکنم و حواسم پرت میشود که دیگر نمیتوانم درست فکر کرده و آنچه را که میخواستم بگویم بخاطر بیاورم و آرزویم این است که بوسیله تعالیمی که در این کلاس میگیرم در موقع نطق اعتماد به نفس داشته به راحتی و بدون تشویش بایستم و افکارم بخوبی بتواند کلامم را هدایت کند و بالاخره بتوانم مقصود خود را بطور مؤثر در مقابل شنوندگان بیان کرده و آنها را متقاعد سازم. تولید اعتماد به نفس و جرأت برای نطق کردن حتی به قدر یک دهم آنچه همه فرض میکنند اشکال ندارد و نباید تصور کرد که طبیعت استعداد این کار را فقط در عده کمی از مردم به ودیعه گذاشته و سایرین از آن بی بهرهاند بلکه هر کس با تمرین میتواند خود را نطاق خوبی بکند با این شرط که میل زیادی به این کار داشته و با علاقه و جدیت آن را تعقیب کند. هیچ علت ندارد که یک نفر در موقع عادی بتواند مدتی نشسته یا ایستاده با دو یا چند نفر صحبت کند ولی نتواند در مقابل عدهای که به منظور شنیدن سخنرانی او جمع شدهاند حرف بزند در حالیکه قاعدتا باید قضیه به عکس باشد و حضور جمعیت انسان را وادار به اصلاح وضعیت بدن و لباس خود بکند. عده زیادی از ناطقین همین عقیده داشته و میگویند حضور شنوندگان آنها را تحریک نموده و باعث میشود که فکرشان بهتر و دقیقتر کار کند. هانری واردپیچر- میگوید: اگر انسان در نطق کردن ورزیده باشد در موقع سخنرانی مقداری از حقایق و افکاری که فراموش کرده به خاطرش میرسد زیرا که تمرین زیاد ترس او را از جمعیت به کلی از بین برده و جرأت و اعتماد به نفس جای آن را میگیرد در نتیجه از حضور شنوندگان تشویق شده و بهتر از تنهایی فکر میکند پس شما هم اگر مایلید نطاق خوبی شوید اول یأس را از خود دور کرده و تصور نکنید که شما از این اصل کی مستثنی هستید تا بتوانید نطق کنید و مسلما بدانید که بزرگترین ناطقین دنیا هم در اولین سخنرانیهای خود دچار همین ترس بوده و دست و پای خود را گم میکردهاند. جان برایت- مرد سیاسی معروف انگلیسی که در مدت جنگ داخلی برای آزادی و اتحاد شدیدا مبارزه میکرد اولین نطق خود را در مقابل جمعیتی که در یک مدرسه جمع شده بودند ایراد نمود و قبل از شروع به صحبت به قدری میترسید که از دوستان خود خواهش کرد هر وقت در ضمن صحبت اشاره میکند برایش دست بزنند تا بدین وسیله کمکم بر ترس خود غلبه کند. ایراد نطق در مقابل جمعیت حتی اگر فقط بیست نفر باشند برای انسان مسئولیت ایجاد میکند که در نتیجه اجبارا تا حدی عصبانی و مضطرب میگردد. سیسرون در دو هزار سال قبل گفته است "لازمه نطق خوب این است که با عصبانیت توأم باشد" حتی کسانی که در پشت دستگاه رادیو سخنرانی میکنند از این اضطراب و ترس مصون نیستند و این قاعده به قدری کلی و صحیح است که برایش نام مخصوص گذاشته و آن را (ترس از میکروفون) مینامند. به طور کلی برای تمرین سخنرانی باید چهار نکته زیر را در نظر گرفت: 1. میل به سخنرانی و خوب حرف زدن: این موضوع به قدری اهمیت دارد و به قدری صحیح است که اگر معلم سخنرانی بتواند در قلب شما نفوذ کرده و درجه میلتان را به سخنرانی معلوم و معین کند حتما میتواند بگوید تا چه درجه در این کار پیشرفت خواهید کرد زیرا درجه پیشرفت شاگرد در سخنرانی تناسب مستقیم با درجه علاقه او دارد بنابراین اگر شما با میل و استقامت زیاد دنبال سخنرانی بروید هیچ چیز نخواهد توانست از پیشرفت سریعتان جلوگیری کند. 2. آنچه را که میخواهید بگویید قبلا برای خود واضح و معلوم نمایید: شرط اینکه در موقع سخنرانی ناطق راحت و بدون اضطراب باشد این است که آنچه میخواهد بگوید برایش واضح و روشن باشد والا مثل کوری خواهد بود که در موقع راه رفتن باید تمام هم خود را برای پیدا کردن راه صرف نماید و البته چنین شخصی نباید منتظر باشد که در موقع سخنرانی شرمسار و پشیمان نشود. 3. با اعتماد و جرأت کامل سخنرانی کنید: پرفسور ویلیام جیمس که مشهورترین عالم روانشناس آمریکاست نوشته است"ظاهرا چنین به نظر میرسد که هر عمل پس از یک فکر یا احساس به ظهور میرسد و به عبارت دیگر اعمال تابع افکار و احساسات هستند در صورتی که در حقیقت اینطور نبوده و فکر یا احساس با عمل توأم هستند و هر یک از آنها ممکن است در اثر دیگری بوجود آید. از طرف دیگر میدانیم که کنترل افکار و احساسات خیلی مشکل بوده و کاملا در دست ما نیست ولی به راحتی میتوانیم اعمال خود را تنظیم و کنترل نماییم بنابراین به جای اینکه سعی کنیم که مثلا غصه خود را به زور فکر مرتفع نماییم(که البته کار بسیار مشکلی است) بهتر است وضعیت بدن و اعمال خود را مثل اشخاص خوشحال بکنیم تا احساساتمان از اعمالمان پیروی کرده و غصه ما خود به خود برطرف شده خوشحال شویم همچنین برای اینکه در خود جرأت و جسارت تولید کنیم باید وضعیت بدن و رفتار خود را مثل شخص شجاع کرده و با جرأت کامل حرف زده و عمل نماییم". 4. تمرین! تمرین! تمرین: آخرین نکتهای که اتفاقا مهمترین نکات برای سخنرانی است موضوع تمرین است. به نظر من اگر بنا باشد شما قسمت عمده این فصل را فراموش کنید ارزش دارد که کلیه آنچه که تا بحال خواندهاید از یادتان برود ولی همیشه به خاطر داشته باشید که اولین و آخرین و مطمئنترین راه تولید اعتماد و جلوگیری از ترس در سخنرانی این است که زیاد در مقابل جمعیت حرف بزنید و تمرین کنید. این عاملی است که بدون آن باید به کلی از سخنرانی صرف نظر کرد باز هم روزولت مینویسد" شخص مبتدی اولین دفعه در سخنرانیهای خود مبتلا به حالت عصبانی میشود که به کلی غیر از خجالت است و این حالت شبیه به حال کسی است که برای اولین دفعه به میدان جنگ میرود. یک چنین مردی باید سعی کند اعصاب خود را شدیدا تحت کنترل درآورده و به کلی خونسرد باشد و خونسرد بودن مربوط به عادت است و عادت فقط به تمرین و تکرار تولید میشود البته نباید انکار کرد که بعضیها بیشتر استعداد داشته و زودتر به مقصود میرسند و بعضی کم استعدادترند ولی به هر حال همه کس دیر یا زود قادر به ایجاد این عادت در خود میباشد". هر شب قبل از خواب و هر صبح قبل از برخاستن مدت پنج دقیقه اینطور تنفس کنید اثر آن قبل از خواب این است که اعصابتان راحت میشود. اثر تنفس صبحانه این است که در تمام روز خوشحال و تر و تازه خواهید بود و اگر این عمل ساده را مرتب انجام دهید نه تنها صدای شما به مقدار زیاد بهتر خواهد شد بلکه مسلما چند سال هم بر عمرتان افزوده میشود به همین جهت است که میگویند خوانندگان اپرا و معلمین آواز عمرشان طویل است. مانوئل کاریکای معروف، صد و یک سال عمر کرد خودش این عمر دراز را مدیون تنفس عمیق هر روزه میدانست. اگر آنچه میخواهید بگویید حس کنید و حقیقتا افکار خودتان باشد مسلما در سخنرانی موفق خواهید شد مثل زیر این مطلب را روشن میکند: یکی از شاگردان در موقع سخنرانی خواست از روی مقالهای که در روزنامه خوانده بود شهر واشنگتن را تنقید کند گفتارش به قدری سست و بیمزه بود که به هیچ وجه نمیشد از آن نتیجه گرفت ولی همین آقا چند روز بعد اتومبیلش را دزدیدند و به پلیس شکایت کرد و اداره پلیس که یک هفته قبل خود او را به جرم اینکه در غیر موقع اتومبیلرانی کرده جریمه نموده بود نتوانست دزد را پیدا کرده اتومبیل او را پس بگیرد این مطلب او را عصبانی کرده و دوباره نطقی درباره بدی وضع شهر ایراد نموده با این تفاوت که این دفعه مطالب را از ته قلب خود میگفت و از روزنامهای اقتباس نکرده بود به همین جهت سخنرانیاش بسیار شیرین و جالب توجه شد. دوایت ل. مودی رمز این را که چطور میتواند این همه گفتار خوب تهیه کند به شرح زیر بیان کرده است: "من عنوانهای زیادی برای سخنرانی فکر کرده و هر عنوان را برای یک پاکت نوشتهام و هر وقت موضوع جدیدی به دستم افتاد برای آن هم پاکت جدیدی ترتیب میدهم از یک طرف دیگر به مرور مطالب و نکاتی را که میخوانم و میشنوم یا به فکرم میرسد فورا در روی تکه کاغذی یادداشت کرده در پاکت مربوط به خودش میگذارم به این ترتیب همیشه برای موضوعهای زیادی که روی پاکتها نوشتم یادداشتهای خیلی زیادی دارم که در موقع احتیاج آنها را مرتب کرده و مورد استفاده سخنرانی قرار میدهم و چون روش بایگانی خود را مرتبا ادامه میدهم همیشه مطالب تازه برای سخنرانی دارم. دستور حکیمانه دکتر برون: اول آنچه میخواهید بگویید پیش خود مجسم کنید اگر این کار را به خوبی انجام دهید همان طور که یک سلول زنده در محیط مساعد به مرور نمو میکند این فکر اولیه هم در داخل مغز شما مشغول به کار میشود ضمنا خود شما هم باید به آن کمک کنید یعنی تا روز قبل از سخنرانی همیشه درباره آن فکر کنید و در رختخواب مدتی را که بیدار هستید و در ترن و اتومبیل و در اتاق انتظار و بالاخره در هرجا که مجبورید بیکار بنشینید فکر خود را متوجه موضوع سخنرانی خود بنمایید حتی در کنار رختخواب خود یک مداد و کاغذ بگذارید تا اگر مطالبی به خاطرتان رسید فورا یادداشت کنید. اگر راجع به این موضوع کتاب میخوانید کلیه نکات قابل توجه آن را استخراج کرده بنویسید ولی باید دانست تا آنجا که ممکن است بهتر است از افکار و اطلاعات خود استفاده کنید تا از کتاب. ولی چون از فکر خودتان فورا نمیتوانید مطالب خیلی زیادی به دست آورید مدتی برای تهیه سخنرانی به خود وقت بدهید به این ترتیب به مرور فکرتان پرورش یافته تقویت میشود و خواهید دید که کمکم میتوانید در مدت کمی فقط به کمک فکر خود یک گفتار خوب و جامع تهیه نمایید بعلاوه نطقی که از روی فکر و احساسات خود گوینده ادا شود به مراتب اثرش بیش از آن است که از روی کتاب بگویند. برای سخنرانی همیشه مطالب کافی ذخیره داشته باشید: برای هر سخنرانی باید عده زیادی مطالب و نکات قابل گفتن را در نظر آورده و از بین آنها بهترینشان یعنی فقط ده درصد را انتخاب کرد. این کار دو فایده دارد اولا بهترین و قابل توجهترین مطالب در سخنرانی گفته میشود. ثانیا سخنران زیادتر از آنچه میخواهد بگوید اطلاعات درباره موضوع سخنرانی دارد و با اطمینانتر و بدون ترس پشت میز خطابه یا به حضور شخصی که باید حرفهایش را بشنود میرود و به عبارتی دیگر میتوان گفت این کار یک قوه ذخیره در انسان تولید میکند که در سخنرانی به دادش میرسد. روش ناطقین معروف در تهیه گفتار: هربرت سپنسر گفته است کسی که افکار و اطلاعاتش مرتب نباشد هر چه بیشتر بداند بیشتر اشتباه میکند و این گفته صد در صد درباره ناطق ما صدق میکرد. هیچ احمقی وقتی میخواهد خانهای بسازد بدون نقشه شروع به کار نمیکند پس چرا ما نباید در سخنرانی این پیشبینی را بکنیم سخنران مثل مسافری است که از رفتن آن منظوری دارد پس باید آن را از روی نقشه انجام دهد. ناپلئون گفته است:" جنگ یک علمی است و در آن هیچ وقت موفقیت بدست نمیآید مگر در قسمتهایی که با نقشه و حساب عمل شده باشد" کاش میتوانستم این گفته ناپلئون را با خطوط آتشین در بالای تمام مدارس سخنرانی دنیا بنویسم زیرا این گفته آنقدر که در جنگ صادق است در سخنرانی هم صدق میکند ولی متاسفانه اغلب ناطقین آن را عمل نمیکنند و به همین جهت سخنرانی آنها چیز مزخرفی از آب در میآید برای چگونگی تهیه گفتار نمیتوان قوانینی کاملا قطعی اظهار نمود و فقط با ذکر مثالهایی از سخنرانیهایی که خوب تهیه شدهاند میتوان منظور را به خوبی فهماند. دکتر روسل. هـ . کانول- نویسنده معروف فرمولی دارد که برای ما شرح داده و گفتارهای خود را بوسیله آن تهیه میکنند و آن این است که جواب سؤالات زیر را از خود بکنید: 1. حقایق و نکات اصلی موضوع گفتار چیست؟ 2. هر یک از نکات اصلی نام برده را بحث کن. 3. نتایج عملی که از بحث این نکات به دست میآید کدام است؟ عده زیادی از شاگردان سخنرانی فرمول زیر را به کار برده و از آن خیلی راضی هستند. 1. یک مشکل را نشان بده. 2. راه علاج آن را معلوم نما. 3. شنوندگان را برای همکاری در به کار بردن راه علاج که یافتهای دعوت کن. شنوندگان را میتوان به این طریق دعوت به قبول منظور خود کرد. 1. وضعیتی که باید اصلاح شود این است. 2. باید به این طریق آن را اصلاح نمود. 3. شما باید در این امر کمک کنید. یک ناطق خوب باید پس از خاتمه سخنرانی سعی نماید که چهار وجه زیر را در نطق خود معلوم کند: 1. آنچه خود او تهیه کرده است چه بوده. 2. آنچه در موقع نطق توانسته است ادا کند. 3. آنچه روزنامهها درباره سخنرانی او نوشتهاند. 4. آنچه در موقع برگشتن از جلسه سخنرانی در دلش میخواست که گفته باشد. به هیچ وجه لازم نیست در موقع سخنرانی سعی کنید که لغات را شمرده ادا کنید زیرا قسمت عمده فکر و حافظه شما صرف مرتب کردن لغات و جملهها شده و از اصل مطلب که عبارت از گفتن مطالب مفید و جالب توجه است پرت میشود و از منظور خود نتیجه نمیگیرید. خود دوگلاس فربنکس- در ضمن شرح حالش نوشته که او و چارلی چاپلین و ماری پیکفرد- هر روز مدتی از وقت خود را صرف بازی به شرح زیر میکنند: چندین تکه کاغذ تهیه کرده و روی هر یک، یک کلمه مینویسند و همه آنها را لوله کرده و در ظرفی میاندازند بعد هر یک مثل قرعه کشی یکی از آنها را برداشته و موظفند یک دقیقه تمام راجع به آن صحبت کنند. تقویت قوه حافظه: تئودر روزولت- حافظهاش به قدری قوی بود که همه کس از آن از آن تعجب میکرد علت حافظه زیاد او این بود که همیشه فکر خود را روی چیزی که میخواست حفظ کند متمرکز مینمود مثلا موقعی که به شیکاگو رفته بود مردم زیادی در اطراف خانه محل سکونت او آمده و فریاد میزدند و هورا میکشیدند و صدای موزیک از اطراف بلند بود و او در میان این ازدحام روی نیمکتی لمیده کتاب میخواند و حواسش غیر از به مطالب کتاب متوجه چیز دیگری نبود. مسلما پنج دقیقه تمرکز کامل حواس بر روی موضوعی از یک روز مطالعه سطحی بیشتر نتیجه دارد. به طور کلی مغز از راه چشم بیشتر از گوش مطالب را درک میکند و تعداد اعصابی که چشمها را به مغز مربوط میکنند بیست برابر تعداد اعصابی است که از گوشها به مغز میروند. یک مثل چینی میگوید" یک دیدن به قدر هزار شنیدن موثر است". با در نظر گرفتن آنچه راجع به طرز کمک ناطقین مهم به حافظه خود ذکر شد یک طریقه بسیار سهل در اینجا برای حفظ کردن ترتیب نکات مختلف که در سخنرانی باید گفته شود به شرح زیر ذکر میکنیم. برای هر یک از اعداد یک کلمهای که تلفظ آن شبیه به تلفظ آن عدد باشد انتخاب و آن را حفظ کنید مثلا ممکن است جدول زیر را برای این منظور به کار برید: 1. چک 2. دو( شخص در حال دویدن) 3. زه 4. مهار 5. نسج 6. کش 7. رفت 8. طشت برای اینکه بتوانید نکاتی را که باید در گفتار خود بگنجانید به هم مربوط سازید ممکن است از دادن جواب به سوالهای زیر استفاده کنید: 1. چرا این موضوع اینطور است. 2. چطور این موصوع اینطور شده. 3. چه وقت این موضوع اینطور میشود. 4. کجا این موضوع اینطور است. 5. کسی گفت که این موضوع اینطور است. در طی این فصل معلوم شد که به وسیله درک مطلب و تمرین و تسلسل افکار میتوان قوه حافظه را تقویت نمود ولی اگر کسی بخواهد بوسیله دیگری مثلا حفظ کردن شروع به تقویت حافظه خود نماید نباید متوقع باشد که در تمام قسمتها و برای همه چیز حافظهاش خوب شود مثلا اگر روزی یک قطعه شعر حفظ کنید مسلم است که به مرور حافظه شما برای قسمتهای ادبی زیاد میشود ولی این بهبودی حافظه از نظر مطالب اقتصادی یا عملی خیلی ناچیز خواهد بود. پس به جای اینکه سعی کنید که به طور کلی قوه حافظه شما تقویت شود بهتر است برای هر موضوع بخصوص روشی را که در طی این فصل تعلیم دادیم به کار برید. دگلی- که از بزرگترین صاحبان کارخانه است سی سال پیش با کمتر از پنجاه دلار پول به شیکاگو وارد شد و حالا فقط سالی سی میلیون دلار سقز میفروشد این شخص رمز موفقیت خود را که عبارتست از یکی از کلمات امرسون قاب کرده و به دیوار اتاق کار خود زده و این کلام عبارتست از: "هیچ کار بزرگی در دنیا انجام نمیشود مگر در نتیجه تولید میل و هیجان" آقای براین- میگوید: سخنرانی موثر آن است که از قلب گوینده سرچشمه گرفته و به قلب شنونده نفوذ کند نه اینکه از عقل گوینده درآمده و فقط به عقل شنونده اثر نماید. اگر شنوندگان به خواب رفتند چه میکنید؟ یک واعظ دهاتی از هانری وارد پیچر- پرسید که اگر شنوندگان در موقع خطابه به خواب رفتند چه باید کرد؟ جواب داد باید یک نفر یک چوب تیز به دست گرفته و دائم به واعظ سیخ بزند زیرا اگر واعظ کاملا بیدار باشد و با انرژی حرف بزند شنونده به خواب نمیرود. رمز اصلی موفقیت در سخنرانی امروز که این راز را به رشته تحریر درمیآورم پنجم ژانویه و روز وفات مرحوم شاکلتن است که به قطب جنوب مسافرت کرده و روی کشتی خود اشعار زیبایی را نوشته بود: " اگر میتوانی تخیل کن ولی مغلوب خیالات خود نشوی" " اگر میتوانی فکر کن و به فکر کردن تنها قناعت نکنی" " اگر میتوانی هم با بدبختی هم با پیروزی مقابل شو و هر دو برایت یکسان باشد" " اگر میتوانی قوا و اعصاب خود را وارد به خدمتگذاری خود کن حتی پس از آنکه از پا در آمده باشی" و در موقعی که غیر از اراده چیزی در تو باقی نمانده خود و اراده خود را حفظ کنی آنوقت تمام زمین و آنچه در آن هست متعلق به تو خواهد بود و ای پسر من در این صورت میتوان تو را مرد نامید. وقتی که انسان میخواهد چیزی یاد بگیرد خواه زبان خارجی باشد خواه بازی گلف و خواه فن سخنرانی ترقی او مرتب نبوده و قاعده بر این است که اول مقداری پیشرفت میکند بعد مدتی دیگر پیشرفت نکرده توقف مینماید حتی ممکن است کمی پس برود و این یک قاعده معروفالروحی است. در اینجا لازم میدانم گفتههای قیمتی آلبرت هوبارد که در یک انسان معمولی مقدار زیادی روح و زندگی تلقین کرده و او را خوشحال و امیدوار و خوشبین میکند تکرار کنم: "هر وقت برای انجام کاری از خانه خارج میشوید از قدم اول چانه را تو داده و سر را بلند نگه دارید ریهها را پر از هوا کرده و از اشعه خورشید حداکثر استفاده را بنمایید در برخورد با آشنایان و دوستان یک لبخند شیرین نثارشان بنمایید. اصلا ترس از عدم موفقیت را به خود راه نداده و جزئیترین فکر را هم درباره دشمنان خود نکنید فقط به منظور اصلی خود متوجه بوده راست به طرف هدف خود بروید و قوای فکری خود را برای منظورهای عالی خود مصرف نمایید. اگر چند روز به این ترتیب رفتار نمایید خواهید دید همانطور که مرجان کار خود را کرده و به مرور مواد لازم خود را از آب گرفته خانه خود را میسازد و طبیعتا کاری به سایر مواد موجود در آب ندارد در شما هم کمکم این استعداد پیدا میشود که افکارتان متمرکز بر روی چیزی که میخواهید شده و موضوعهای دیگر نتوانند علیرغم میل شما آن را منحرف کنند. همیشه در خاطر خود، خود را آنطور که دلتان میخواهد باشید مجسم کنید و کمکم همانطور شوید. فکر عالیترین اثرات را در گرفتن هر گونه نتیجه دارد. همیشه در روحیه خود شجاعت و صداقت و خوشبینی را به زور فکر تقویت کنید. اختراع نتیجه مستقیم صحیح فکر کردن است. همه چیز در اثر میل زیاد به دست میآید و هر کس صمیمانه بپرسد به جواب صحیح خواهد رسید. هر چه را که قلب ما بخواهد همانطور خواهد شد بنابراین همیشه چانه را تو داده سر را بلند نگه دارید و بدانید که هر انسان خدایی است که هنوز در پیله میباشد باید آن را سوراخ کرده و خارج شود تا به مرحله خدایی برسد." عملیاتی که در موقع بیان باید اجرا گردد: اولا: محکم و با تکیه ادا کردن کلمات مهم ثانیا: درجه بلندی و کوتاهی( یعنی کوک صدا را تغییر دهید) ثالثا: سرعت بیان را در کلمات کم و زیاد کنید. رابعا: بعد از بیان یک نکته مهم کمی تأمل کنید. شخصیت انسان بیش از هر چیز تابع عوامل ارثی است و قبل از تولد در وجود او به ودیعه گذاشته شده است و پس از تولد فقط ممکن است تغییرات مختصری در آن رخ دهد و به هر حال باید آن را یک عامل غیر متغیری دانست. با وجود اینکه این خاصیت انسان را کمتر میتوان تغییر داد مع هذا همان تغییر مختصری که در آن قابل اجراست برای ما خیلی مفید است. اگر میخواهید حداکثر استفاده از شخصیت خود در موقع سخنرانی بکنید باید کاملا استراحت کرده و بدون خستگی پشت میز خطابه بروید یک آدم خسته هیچ وقت نمیتواند کسی را به خود جلب کند و محبوب واقع شود بنابراین همانطور که در مطالب قبل گفته شد تهیه گفتار خود را برای آخرین ساعت فرصت نگه دارید و الا خستگی و سمومی که در نتیجه آن در بدن شما تهیه میشود قوه حیاتی شما را کم کرده و مغز و اعصابتان را خسته میکند. چیزی که گرانت را برای همیشه متاسف ساخت: گرانت در یادداشتهای خود نوشته است در ملاقاتی که با ژنرال لی کرد ژنرال لباس انیفرم بسیار شیک و پاک پوشیده بود در صورتی که لباس او بسیار ساده و نازیبا بود به همین جهت این ملاقات به نفع ژنرال و به ضرر او تمام شد و برای همیشه او را متاثر ساخت. اما راجع به دستها به کلی آن را فراموش نمایید و خیال کنید وجود ندارد و بدانید که شنوندگان جزئیترین توجهی به دستهای ناطق نخواهند داشت بنابراین با دل راحت آن را به طرفین آویزان کنید و فقط در موقع خیلی لازم بگذارید با حرکات خیلی عادی آنها به بیان شما کمک داده شود. اگر جنسا خیلی عصبانی هستید مانعی ندارد که دستها را در جیب بگذارید من خیلی از ناطقین مشهور را دیدهام که این کار را کردهاند و به نظرم بد نیامده است. سخنرانی را با ذکر نکات قابل تجسم شروع کنید برای شنوندگان شنیدن مقدار زیادی مطالب کلی و معنوی خیلی سخت است و شنیدن مطالب قابل تجسم را بیشتر دوست دارند و خوب است شروع سخنرانی با ذکر یک چنین مطلبی باشد ولی متاسفانه اجرای این دستور برای ناطق سخت است و هر ناطقی خیال میکند در اول صحبت خود باید یک مطلب کلی را بگوید ولی باید در مقابل این حس خود مقاومت کند. با ذکر کلام یکی از بزرگان سخنرانی را شروع کنید ذکر کلام بزرگان اثر زیادی در جلب توجه شنوندگان دارد مثلا اگر میخواهید راجع به راستی سخنرانی کنید ممکن است سخن خود را اینگونه شروع کنید: " سعدی میگوید: راستی موجب رضای خداست، کسی ندیدم که گمشده از ره راست..." عنوان سخنرانی خود را از کلماتی که متناسب با منافع مستقیم شنوندگان است انتخاب کنید. مسلم است که تمام شنوندگان بیش از هر چیز به منافع خود علاقهمند هستند بنابراین وقتی بیشتر به موضوع سخنرانی علاقهمند شده و آن را با دقت بیشتری گوش میدهند که حس کنند شنیدن آن را در بهبودی و ازدیاد منافع شخصی آنها موثر است. گفتن مطالب موثر زیاد جلب توجه میکند خواندن و شنیدن مطالب موثر روحیه انسان را از حالت یکنواخت روز در میآورد. بنابراین اگر میخواهید مقدمه نطقتان خوب شود آن را با ذکر یک نکته موثر شروع کنید. افراد ملت آمریکا بیش از تمام ملل دیگر جرم میکنند در اهیو تنها به اندازه تمام شهر لندن قتل واقع میشود به تناسب جمعیت در آنجا یک صد و هفتاد مرتبه بیشتر دزدی میشود. در کلولند بیش از تمام انگلستان و اسکاتلند اقدام به دزدی میشود. عده مقتولین در شهر نیویورک بیش از انگلیس یا فرانسه و یا آلمان است. علت این امر این است که در آمریکا مجرمین تنبیه نمیشوند، برای هر جرم فقط یک درصد احتمال تنبیه شدن است به طوری که اشخاص قاتل بیشتر احتمال میدهند که از مرض سرطان بمیرند تا اینکه اعدام شوند. از قدیم میگویند یک قطره عسل بیش از یک خروار سرکه مگس به خود جمع میکند از این حیث آدم هم مثل مگس است. اگر میخواهید کسی را با خود همعقیده کنید اول به او ثابت کنید که دوست صمیمی او هستید این عمل شما مثل همان قطره عسل در او کارگر شده و او را به طرف شما جلب میکند و اگر توانستید این کار را انجام دهید به مقصود خود خواهید رسید. هر وقت میخواهید با کسی راجع به مطلبی مباحثه کنید بیفایدهترین و مضرترین طریقه این است که با جدیت تمام سعی کنید به او حالی کنید آنچه او تا به حال راجع به این مطلب تصور میکرده غلط بوده و حرف صحیح آن است که شما میگویید، زیرا واضح است طرف هم با اصرار مخالفت میکند" به عکس آنچه من میگویم و این مطلب را الان به تو ثابت میکنم" البته تا این کار را نکند آرام نخواهد نشست. منظور از سخنرانی گرفتن نتیجه است و نتیجه صحیح موقعی به دست میآید که شنوندگان حاضر و متقاعد به اجرای عملی شوند در این صورت ناطق میتواند در خاتمه سخنرانی اجرای آن عمل را از شنوندگان بخواهد. سخنرانی را با ذکر یک کلام مقدس خاتمه دهید اگر ناطق بتواند یک آیه قرآن یا چیزی نظیر آن را در آخر بیانات خود گفته و با آن سخنان خود را ختم کنید بسیار مفید و موثر خواهد بود. خوب شدن صدا سه عامل اصلی دارد: تنفس صحیح- استراحت بدن- تقویت طنین صدا طنین صدا: همانطور که بدن توخالی ویلن و تار صدای ضعیف سیم را گرفته و آن را بزرگ و قشنگ میکند صدای انسان هم که از حنجره خارج میشود در دهان و بینی و کلیه حفرههای صورت طنین انداز شده و آنچه را که ما میشنویم بوجود میآورد. برای تقویت طنین صدا تمرینات زیر را بنمایید: زبان و گلو و لبها و چانه را کاملا آزاد و راحت نموده و یک تصنیفی را زمزمه کنید و کف دست را روی سر خود گذاشته و سعی کنید در آنجا ارتعاشات صدای خود را حس کنید البته این حرکت و سایر حرکات را با تنفس عمیق توأم نمایید. یک دفعه دیگر همان تصنیف را زمزمه کنید و کف دست را پشت گردن گذاشته سعی کنید ارتعاشات را در آنجا حس نمایید. این دفعه بوسیله لمس استخوان وسط بینی با سبابه سعی کنید ارتعاشات را در بینی حس نمایید البته باید توی دماغی زمزمه کنید. دفعه چهارم سبابه را بر روی لبها گذاشته و زمزمه کنید بطوری که لبهایتان مرتعش شود حال هر چه ممکن است آهسته زمزمه نموده و بوسیله گذاشتن کف دست روی سینه ارتعاشات را در آنجا حس کنید. بالاخره تمام تمرینات نامبرده را یکجا عمل نمایید به این ترتیب یک دست را روی سینه گذاشته و مشغول زمزمه شوید و دست دیگر را به نقاط مختلف سر حرکت دهید به طوری که هم در سینه و هم در سایر نقاط در آن واحد ارتعاشات حس شود. این نکته را هم باید تذکر دهم که در تمام این تمرینات باید وقتی نفس را بیرون دهید آن را حس نکنید و مثل این باشد که به داخل نفس میکشید یک تمرین مفید و آسان برای خوب شدن طنین صدا آواز خواندن است بنابراین هر چه میتوانید آواز بخوانید ضمنا سعی نمایید کلیه نکات تمرین بالا را هم رعایت کنید.